- تحقيق درباره امام هادي (عليه السلام)
فهرست مطالب
چكيده:
مقدمه:
اوضاع سياسي زمان امام هادي عليه السلام:
فعاليت هاي امام عليه السلام:
وضعيت علمي زمان آن بزرگوار:
اصحاب امام هادي عليه السلام:
زيارت جامعه ي كبيره:
برخي از سخنان امام هادي عليه السلام:
منابع:
پي نوشت ها:چكيده:
امامان وپيشوايان معصوم (ع) انسانهاي كامل وبرگزيده اي هستند كه به عنوان الگوهاي رفتاري ومشعلهاي فروزان هدايت جامعه بشري از سوي خدا تعيين شده اند گفتار ورفتار وخوي ومنش آنان ترسيم حيات طيبه انساني ووجودشان تبلور تمامي ارزشهاي الهي است.
آنان به تعبير امام هادي (ع) اين چنيند :” معدن الرحمة وخزان العلم ومنتهي الحلم واصول الكرم وقادة الامم واولياء النعم وعناصر الابرار ودعائم الاخيار وساسة العباد واركان البلاد وابواب الايمان وامناء الرحمن وسلالة النبيين وصفوة المرسلين وعترة خيرة رب العالمين ومصابيح الدجي واعلام التقي وذوي النهي واولي الحجي وكهف الوري وورثة الانبياء والمثل الاعلي والدعوة الحسني وحجج الله علي اهل الدنيا والآخرة والاولي“ ، معدن رحمت ، گنجينه داران دانش نهايت برد باري وحلم ، بنيانهاي كرامت وريشه ها ي نيكان ، عصاره وبرگزيده پيامبران ، پيشوايان هدايت ، چراغهاي تاريكي ها ، پرچمهاي پرهيزگاري ، نمونه هاي برتر وحجتهاي خدا بر جهانيان هستند.مقدمه:
پيشواي دهم شيعيان حضرت امام هادي عليه السلام در سال 212 ه.ق در شهر صريا (نزديك مدينه) ديده به جهان گشود. پدر ايشان حضرت امام محمدتقي جوادالائمه عليه السلام و مادرشان بانويي فاضله و عفيفه به نام سمانه است. نام مبارك ايشان علي از القابشان نقي، هادي و نجيب؛ و كنيه شان ابوالحسن مي باشد.
مدت امامت ايشان حدود 34 سال است يعني از سال 220 ه.ق (سال شهادت امام جواد عليه السلام) تا سال 254 ه.ق كه در شهر سامرا به شهادت رسيدند.
پس از شهادت، امام حسن عسكري عليه السلام بر پيكر مطهر پدر خويش نماز گزارد و پس از تشييع جنازه، ايشان را در منزل خويش به خاك سپردند.
در مورد شهادت امام هادي عليه السلام و قاتل آن حضرت اختلاف است: برخي معتمد عباسي را قاتل آن حضرت ميدانند (يعني اين واقعه در زمان خلافت معتمد رخ داده است) و به عقيده ي برخي ديگر معتز عباسي، فرمان قتل آن بزرگوار را صادر و معتمد آن را اجرا كرد. (يعني اين واقعه در زمان خلافت معتز روي داده است)اوضاع سياسي زمان امام هادي عليه السلام:
امام علي النقي الهادي عليه السلام در سال 220 ه.ق به امامت رسيدند. در اين زمان ايشان در مدينه بودند و در آنجا به مدت 13 سال وظايف امامت خود را انجام مي دادند؛ مردم از اين سرچشمه ي حيات معنوي و علمي و فكري سيراب مي شدند و ايشان نيز به همه ي امور شيعيان رسيدگي مي كردند تا اين كه متوكل (خليفه ي وقت) كه در دشمني با ائمه اطهار عليه السلام مشهور بود؛ به خاطر هراسي كه از نفوذ و محبوبيت امام عليه السلام در جامعه داشت ايشان را از مدينه به سامرا فراخواند زيرا احساس مي كرد كه بايد امام را از نزديك تحت نظر بگيرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ايشان ظاهرا آزاد بود اما «متوكل» منزلشان را طوري انتخاب كرده بود كه همواره تحت نظر باشند. او به طور مرتب دستور تفتيش منزل ايشان را صادر مي كرد و تمام ديدارها و رفت و آمدها توسط نيروهاي حكومتي كنترل مي شد.
او جو بسيار خفقان آميزي را بر جامعه حكمفرما كرده بود و سختگيري و فشار زيادي را بر شيعيان اعمال مي كرد:
متوكل، علويان را در محاصره ي اقتصادي قرار داده بود. به شاعران درباري مال فراواني مي داد تا در اشعار خود به ائمه عليه السلام بي احترامي كنند. او اكثر سادات جليل القدر آن زمان را دستگير و زنداني كرده بود. از هولناكترين اقدامات او در دوره ي حكومتش، انهدام و تخريب مرقد امام حسين عليه السلام بود. اوضاع معيشتي مردم و خصوصا علويان در زمان خلفاي عباسي مخصوصا متوكل و بقيه ي خلفاي هم عصر امام هادي عليه السلام، بسيار دشوار بود زيرا آنان بيت المال مسلمين را صرف خوشگذراني هايي مي كردند كه به گواهي تاريخ، هزينه هاي مربوط به آ نها بي سابقه بوده است.
فعاليت هاي امام عليه السلام:
امام هادي عليه السلام با اين كه شديدا تحت نظر بود، اما از پاي ننشست و فعاليت هاي خود را به شيوه اي مطابق اوضاع زمان خويش به پيش برد. از مهمترين فعاليت هاي ايشان اين بود كه به مردم از راه هاي گوناگون آگاهي داده و منصب امامت و مقام علمي خود را در طي سخنان خويش و در مناظرات و پرسش و پاسخ هاي علمي، آشكار كرده و تثبيت كنند. همچنين عدم مشروعيت حكومت بني عباس را تبيين مي كردند. يكي ديگر از محورهاي فعاليت امام، آماده كردن مردم و شيعيان نسبت به غيبت حضرت مهدي عليه السلام بود. البته ايشان با نهايت احتياط و جلوگيري از حساس شدن حكومت، اين موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خويش ذكر مي فرمودند.
- تحقيق درباره نقش انگيزه در يادگيري علم
فهرست مطالب
مقدمه
نقش انگيزش در يادگيري
تعريف انگيزش
نظريههاي انگيزش در يادگيري
رويكرد رفتارينگر به انگيزش
نظريه انسانينگر به انگيزش
انگيزش به صورت سلسه مراتبي از نيازها
رويكرد شناختي به انگيزش
انگيزش پيشرفت
نظريه برانگيختگي
نظريه نسبتدادن
رويكرد اجتماعي
راهكارهاي مقابله با مشكل كمبود انگيزش يادگيري
عوامل بنيادي مؤثر بر انگيزه
فرهنگ
خانواده
معلم
الگودهي معلم
علاقهمندي معلم
گرمي و همحسي
انتظارات معلم
يادگيرنده
ويژگي دانشآموزان با انگيزه
جوّ كلاسي
1. نظم و ايمني
2. كاميابي
متغيرهاي آموزشي
تمركز مقدماتي
شخصي كردن
توجه به اصل انگيزش در سيرة معصومان(ع)
آگاهيبخشيدن درباره جهل
تشويق به علمآموزي
تشويق و ترغيب دانشپژوهان
راهكارهاي ايجاد انگيزش در دانشآموزان
پي نوشت ها
منابعمقدمه
چه عاملي دانشآموز را وادار به يادگيري ميكند؟ چرا دانشآموزان با توانايي و استعداد يادگيري بسيار شبيه به هم، پيشرفت تحصيلي بسيار متفاوتي دارند؟ چرا بسياري از دانشآموزان با وجود توانايي و ظرفيت يادگيري، ترك تحصيل ميكنند؟ چرا برخي از معلمان پس از مدتي از حرفه خود احساس نارضايي ميكنند؟
دربارة يادگيري شرايط بسياري مطرح شده است. برخي از آنها، كه بيشتر مورد توجه هستند، عبارتند از: شخصيت و تواناييهاي دانشآموز، آمادگي، انگيزه، تجارب گذشته، موقعيت و محيط يادگيري، روش تدريس معلم، رفتارهاي آموزگار، تأثير تمرين و تكرار، خصوصيات تكاليف خاص يادگيري، مشوقها و… انگيزش ميان همة عوامل مؤثر بر يادگيري، اهميت بيشتري دارد تا آنجا كه گفته شده است، سه عامل مهم در يادگيري عبارتند از: 1. انگيزش؛ 2. انگيزش؛ 3. انگيزش.نقش انگيزش در يادگيري
بسياري از معلمان ويژگيهاي دانشآموزان خوب را در خصوصياتي نظير سختكوشي، همكاري و علاقهمندي ميدانند و بعضي از آنان اين ويژگيها را به داشتن انگيزش دانشآموز منحصر ميكنند. بسياري از معلمان از دانشآموزان سختكوشي صحبت ميكنند كه ترم تحصيلي را آهسته، ولي پيوسته به پايان ميرسانند.[122]پژوهشها نيز نشان داده است كه، انگيزش دانشآموزان در يادگيري اهميت مطلوبتري در مقايسه با هوش دارد. همچنين دربارة تأثير انگيزش بر يادگيري، پژوهشها نشان ميدهد كه انگيزش قوي به يادگيري استوار، و انگيزش كم به يادگيري كم ميانجامد.[123] در واقع انگيزش، موتور محرك تلاش و فعاليت براي يادگيري است و ميزان يادگيري دانشآموزان را به حداكثر ميرساند.
دانشآموز بيانگيزه نه تنها رغبتي به درس خواندن و يادگيري نشان نميدهد، بلكه با بيتفاوتي و بيتوجهي خود چه بسا براي كاركردن دانشآموزان ديگر در كلاس نيز مزاحمت ايجاد ميكند. در اين مورد، ضربالمثلي انگليسي وجود دارد كه ميگويد: شما ميتوانيد اسبي را كه تشنه است تا كنار آب بكشانيد، اما نميتوانيد به نوشيدن آب وادارش كنيد. مسئله انگيزش در دانشآموزان نيز همين گونه است؛[124] يعني ما بايد دانشآموز را تشنه يادگيري كنيم؛ زيرا با اين كار خود او به دنبال يادگيري خواهد رفت.
به اين نكته بايد توجه داشت كه هرچند انگيزه در امر آموزش نقش مهمي دارد، اين گونه نيست كه بدون انگيزه نتوان در فرد يادگيري ايجاد كرد.
در اين زمينه آزوبل مينويسد: بين انگيزش و يادگيري رابطة دوسويه است، نه يك سويه؛ لزومي ندارد كه فعاليتهاي يادگيري را به تعويق اندازيم تا اينكه علايق و انگيزهها رشد يابند. اغلب بهترين راه براي آموزش به دانشآموز بدون انگيزش اين است كه، حالت انگيزشي او به طور موقت ناديده گرفته شود و تا آنجا كه ممكن است، به طور مؤثر به او آموزش داده شود.
با توجه به اهميت بحث انگيزش در يادگيري در اين مقاله ميكوشيم با تعريف آن، به طرح نظريههاي موجود در اين حوزه بپردازيم و برخي از راهكارهاي ايجاد انگيزه در يادگيري مبتني بر اين نظريهها را اشاره خواهيم كرد.تعريف انگيزش
«انگيزش» اسم مصدر از «انگيزيدن» بوده و در لغت به معناي «تحريك»، «ترغيب»، «تحريض» و «هيجان» آمده است. در تعريف انگيزش آمده است:
واژه انگيزش در انگليسي از كلمه لاتين Mover گرفته شده است. اين اصطلاح همان گونه كه از معناي رايج آن برميآيد، به علت و چرايي رفتار اشاره دارد.
انگيزش را ميتوان عامل نيرو دهنده، هدايت كننده و نگهدارنده رفتارتعريف كرد. به زبان ساده، انگيزش چيزي است كه فرد را به پيش رفتن وا ميدارد؛ در حال پيش رفتن نگه ميدارد و تعيين ميكند كه به كجا بايد رفت.
روانشناسان، انگيزش را عامل دروني ميدانند[130] كه رفتار شخص را تحريك ميكند و در جهت معيّن سوق ميدهد و آن را هماهنگ ميسازد. اين نكته نيز مورد اتفاق است كه انگيزه، سازهاي است كه به طور مستقيم قابل مشاهده و اندازهگيري نيست، ولي وجود آن از رفتار شخص استنباط ميشود.
اصطلاح انگيزه، اغلب با انگيزش مترادف به كار ميرود. با اين حال،ميتوان انگيزه را حالت مشخصي كه سبب ايجاد رفتاري معيّن ميشود،
تعريف كرد. به ديگر سخن، انگيزه اصطلاحي دقيقتر از انگيزش است. انگيزش عمل كلي مولد رفتار به شمار ميرود، اما انگيزه حالت اختصاصي رفتارخاص است.
نظريههاي انگيزش در يادگيري
چون انگيزش نيز مانند بسياري از مفاهيم روانشناسي، مفهومي انتزاعي است، طبيعي است كه صاحبنظران در مورد اهميت و انواع آن اتفاق نظر نداشته باشند؛ به همين دليل، نظريههاي معروف روانشناسي، يعني نظريه رفتاري، نظريه شناختي، نظريه انسانگرايي رويكرد اجتماعي، هر يك درباره انگيزش توجيههاي متفاوتي ارائه كردهاند. در اينجا، به اظهار نظرهاي اين سه نظريه درباره انگيزش اشاره ميكنيم:رويكرد رفتارينگر به انگيزش
رفتارگراها كوشيدهاند بدون سازة فرضي، ارتباط سببي و كاركرد بين عوامل عيني مشاهده شده (محرك و پاسخ) را مشخص كنند. بعدها اين فرضيه ارائه شد كه بين محرك و پاسخ يك متغير فرضي رابط يا متغير ارگانيزمي وجود دارد.
رفتارگرايان در توجيه خود از انگيزش آن را حاصل عوامل بيروني ميدانند.به همين دليل از انگيزش بيروني سخن گفتهاند. انگيزش بيروني به انگيزشي اطلاق ميشود كه حاصل عواملي بيرون از خود يادگيرنده است. چشمانداز رفتاري بر پاداش و تنبيههاي بيروني به صورت كليد تعيين انگيزش دانشآموز، تأكيد ميكند.
مشوقها، محركها يا رويدادهاي مثبت يا منفي هستند كه ميتوانند رفتار دانشآموز را برانگيزند. مدافعان استفاده از مشوقها تأكيد ميكنند كه آنها علاقه يا هيجان را به كلاس ميافزايند و توجه را به رفتار مناسب معطوف ميكنند و از رفتار نامناسب باز ميدارند. اين مشوقها در كلاس درس ميتواند نمرههاي عددي، رتبهاي، دادن جوايز و پيشرفت يا اجازه براي انجام فعاليتي خاص باشد.
چنانكه ميدانيم، رفتاري كه تقويت شود احتمال تكرار آن افزايش مييابد. تحسين معلم، چهره بشاش او و نمرههاي خوبي كه به كارهاي مورد قبول شاگردان ميدهد، همگي پاداشهايي هستند كه احتمال افزايش آن رفتار يعني ارائه كار قابل قبول را فراهم ميكنند.[133] از آنچه گفته شد، به دست ميآيد كه اثربخشبودن رويكرد رفتاري به انگيزش قوي، به تقويت كنندهاي مؤثر وابستگي دارد.
نظريه انسانينگر به انگيزش
انگيزش از ديدگاه انسانگرايي، نيرويي فعال تلقي ميشود كه موجب ميشود همه انسانها رشد كنند و تحول يابند. انگيزش چيزي بيروني نيست كه معلم براي دانشآموز يا كلاس انجام ميدهد، بلكه پرورش تمايل مثبت از پيش موجود و فراهم كردن امكان رشد، توسعه و يكپارچه كردن تجربههايي تازه است. هر فردي داراي يك (اصل نمو)[134] دروني است كه همه رفتارهاي انسان را هدايت ميكند و به آن نيرو ميدهد.
دو عنصر از عناصر آموزش يادگيري براي انسانگراها اساسي است. اين دو عامل عبارتند از: رابطه شاگرد ـ معلم و جوّ كلاسي… معلمان حمايتگر و دلسوز معتقدند كه دانشآموز فردي مهم است، و مطالب درسي را به گونهاي به وي ارائه ميدهند كه براي هر دانشآموز شخصا معنادار باشد و در هر كاري كه در كلاس ميكنند، رفاه عاطفي دانشآموزان را در نظر ميگيرند.[136]انگيزش به صورت سلسه مراتبي از نيازها
در رويكرد انسانگرايانه، چون بر رشد تواناييهاي فرد و آزادي انتخاب سرنوشت تأكيد ميشود، ارضاي نيازهاي اساسي مهمترين انگيزه رفتاري است. مهمترين نيازهاي اساسي بر اساس طبقهبندي مزلو عبارتند از:
نيازهاي فيزيولوژيكي: گرسنگي، تشنگي و خواب؛
نياز به ايمني: اطمينان از بقا، مانند محافظت شدن از جنگ و جنايت؛
نياز به عشق و تعلق: ايمني عاطفه و مورد توجه ديگران بودن؛
نياز به احترام: احساس خوب دربارة خود داشتن؛
و نياز به خودشكوفايي و تحقق تواناييهاي خود ميباشد.
مطابق با تقسيم مزلو بالاترين نياز (نياز به خودشكوفايي)، زماني رخ ميدهد كه نيازهاي سطح پايين تا حدي ارضا شده باشند. اما ديده شده در بسياري از اوقات اين نيازها بدون ترتيب مطرح شده، ارضا ميشوند. براي مثال، برخي دانشآموزان نيازهاي شناختيشان برآورده شده، در حالي كه نياز به عشق و تعلق را تجربه نكردهاند.
رويكرد شناختي به انگيزش
برخلاف نظريههاي رفتاري، روانشناسان شناختي انگيزش را پاسخي در برابر نيازهاي دروني در نظر ميگيرند. بنابراين، از انگيزش دروني سخن ميگويند. انگيزش دروني عبارت است از: پاسخي كه به نيازهاي درون يادگيرنده از قبيل كنجكاوي، نياز به دانستن و احساس قابليت و رشد داده ميشود.
انگيزش پيشرفت
يكي از نيازهايي كه پژوهشهاي بسياري را به خود اختصاص داده، نياز به پيشرفت يا انگيزة پيشرفت است. گيج و برلاينر انگيزه پيشرفت را به صورت ميل يا علاقه به كاميابي كلي يا كاميابي در زمينة فعاليت خاص تعريف كردهاند. پژوهشها نشان دادهاند كه افراد از لحاظ اين نياز با هم تفاوت بسياري دارند. بعضي افراد داراي انگيزة سطح بالايي هستند و در رقابت با ديگران و در كارهاي خود، براي كسب پيروزي به سختي ميكوشند. بعضي ديگر انگيزة چنداني به پيشرفت و پيروزي ندارند و از ترس شكست، آماده خطركردن براي كاميابي نيستند.
انگيزش پيشرفت به عنوان تعريف شده است كه به يادگيري تكاليف درسي سرعت ميبخشد تا شخص با كيفيت يافتن و كاميابي، افتخار كسب كند. نياز به پيشرفت، با انگيزه پرهيز از شكست تعديل ميشود.
نظريه برانگيختگي
اصطلاح برانگيختگي به حالت تهييج، توجه يا گوش به زنگبودن اشاره ميكند. برانگيختگي از معدود متغيرهاي انگيزشي است كه براي آن شاخصهاي قابل مشاهده و قابل اندازهگيري فيزيولوژيكي وجود دارد. معلم در كلاس درس نقش محرك را بازي ميكند و ميزان تحريكاتي را كه يادگيرندگان دريافت ميكنند، تاحدودي فراواني در اختيار دارد. معنادار بودن مطالب، پيچيدگي و سهولت گفتارهاي معلم، طرز نگاه كردن و كيفيت نوشتههاي او بر روي تابلو همه به طور مستقيم توجه بر ميانگيزد. همچنين معلم ممكن است از طريق ارائة مطالب كسل كننده و روش يكنواخت آموزشي، سطح برانگيختگي دانشآموزان را پايين آورد. از آنجا كه سطح برانگيختگي با معناداري، تازگي و پيچيدگي محركات نسبت مستقيم دارد، هر نوع تغيير در رفتار معلم، كه به افزايش اين عامل بيانجامد، توجه دانشآموزان را بالا خواهد برد.نظريه نسبتدادن
نخستين فرض اساسي نظريه اسناد اين است كه، جستوجو براي درك و فهم امور و عامل رويدادها، مهمترين منبع انگيزشي انسان است. نظريه اسناد كوششي است براي ارائة علت يا دليل وقوع رويدادها يا تجربههاي شخصي. بنابراين، نظريه اسناد به علتهايي كه فرد براي رويدادها يا نتايج اعمالش، به ويژه كسب كاميابي يا مواجهه با شكست، بر ميگزيند اشاره دارد.[141]در روانشناسي تربيتي، نظرية اسناد ميكوشد تا تبينهاي دانشآموزان را براي پيروزي و شكستهاي آنان در موقعيتهاي كلاسي به طور نامداري وصف كند. واينر دريافت كه اسنادها در الگوهايي كلي جاي ميگيرند و افراد تمايل دارند پيروزيها و شكستهاي خود را به چهار عامل اسناد بدهند: توانايي، تلاش، شانس و دشواري تكليف. اين اسنادها را ميتوان در سه بعد طبقهبندي كرد:
نخست بُعد مكان كنترل كه ميتواند دروني يا بيروني باشد، به معناي اينكه علت درون يادگيرنده است يا بيرون از او.
بُعد دوم، بُعد پايداري است كه معناي درجه ثبات در طول زمان يا قابليت تغيير آن است. تأثير نخست بعد ثبات بر انتظار فرد از راههاي اعمال فرد در آينده است.
بُعد سوم، بُعد قابليت كنترل است و از ميزان كنترلي حكايت ميكند كه دانشآموز بر موقعيت يادگيري دارد؛ يعني قابل كنترل يا غير قابل كنترلبودن موقعيت يادگيري.
افراد از لحاظ اعتقاد به مكان كنترل به دو دسته تقسيم ميشوند: گروهي كه پيروزيها و شكستهاي خود را به شخص خود و گروه ديگر كه پيروزيها و شكستهاي خود را به عوامل محيط بيرون از خود نسبت ميدهند. گروه اول، افراد داراي منبع دروني كنترل ناميده شدهاند و گروه دوم، افراد داراي منبع بيروني كنترل نام گرفتهاند. افراد داراي منبع دروني كنترل، كه معتقدند رويدادهاي مثبت زندگي، در نتيجة نقشهريزي دقيق و كوشش پيگير خود آنان به دست ميآيد. بدين جهت، براي هرگونه عمل و رفتار خود و پيامدهاي ناشي از آن مسئوليت ميپذيرند. براي مثال، دانشآموز دير رسيدن به مدرسه را به دير خارجشدن از خانه نسبت ميدهد، نه به عوامل مبهم بيروني. از سوي ديگر، افراد داراي منبع بيروني كنترل، بين رفتار خود و رويدادها هيچگونه رابطة علت و معلولي نميبينند و بخت و اقبال، تصادف يا اشخاص ديگر را مسئول كنترل نتايج رفتار خود ميدانند. در نتيجه، براي اعمال و رفتار خود مسئوليت نميپذيرند و مثلاً نمرة كم خود را به غرضورزي معلم نسبت ميدهند. چون افراد داراي منبع بيروني كنترل، بر اين باورند كه رفتارها و مهارتهاي خود آنان بر تقويتهايي كه دريافت ميكنند چنان تأثيري ندارد، براي كوششهاي خود ارزشي قايل نميشوند. آنها به كنترل زندگي خود به دست خويش در حال و آيندة ايماني ندارند. در مقابل، كساني كه معتقد به منبع دروني كنترل هستند، بر اين باورند كه كنترل زندگي خود را شخصاً در دست دارند و براي مهارتها و تواناييهاي خود ارزش قايل ميشوند.
-
شهرستان
طول شرقي
عرض شمالي
حداكثر
حداقل
حداكثر
حداقل
دقيقه
درجه
دقيقه
درجه
دقيقه
درجه
دقيقه
درجه
كل استان
14
48
34
45
28
36
45
34
بانه
11
46
34
45
12
36
48
35
بيجار
14
48
7
47
26
36
29
35
ديوان دره
27
47
32
46
20
36
34
35
سقز
54
46
51
45
28
36
46
35
سنندج
18
47
26
46
38
35
3
35
قروه
12
48
7
47
38
35
56
34
كامياران
20
47
34
46
9
35
45
34
مريوان
45
46
58
45
48
35
2
35
سرو آباد
تحليل عوامل جوي در شهرستان قروه
دماي هوا
دماي هوا از جمله عوامل جوي است كه بر عملكرد كليه فعاليت هاي اقتصادي – اجتماعي جوامع تاثير گذاشته و تغييرات آن در طول ماهها و فصل هاي مختلف سال بر عملكرد بسياري از فعاليت هاي موثر واقع مي شود .
ميانگين حداقل هاي دما
مطالعه و بررسي پارامتر ميانگين حداقل دماي هوا در ماههاي مختلف قروه نشان ميدهد كه مقدار اين پارامتر در ماههاي آذر ، دي ، بهمن و اسفند به زير صفر درجه سانتي گراد مي رسد و بيشترين مقدار محاسبه شده اين پارامتر به تير ماه و سپس به مرداد ماه اختصاص دارد .
در فصل زمستان مقدار ميانگين حداقل هاي دماي هوا در قروه نشان مي دهد كه مقدار اين پارامتر در ديماه به 1/8- در بهمن ماه به 8/7- و در اسفند ماه به 2/2- درجه سانتي گراد مي رسد . با آغاز فصل بهار عليرغم اينكه در بعضي از روزها حداقل مطلق دما ممكن است به زير صفر درجه سانتي گراد برسد ولي ميانگين حداقل هاي دما بالاتر از صفر بوده به طوريكه در ماههاي فروردين ، ارديبهشت و خرداد ماه مقدار اين پارامتر در قروه به ترتيب ارقام 3/4 ، 8 و 5/12 درجه سانتي گراد محاسبه گرديده است .
قيمت فايل فقط 13,000 تومان
برچسب ها : تحقيق معماري پايدار 60 ص , تحقيق معماري پايدار , تحقيق در مورد معماري پايدار 60 ص , تحقيق در مورد معماري پايدار , دانلود تحقيق معماري پايدار , تحقيق و بررسي معماري پايدار , تحقيق و بررسي در مورد معماري پايدار , معماري پايدار , دانلود بررسي معماري پايدار , برسي معماري پايدار , معماري
براي توضيحات بيشتر و دانلود كليك كنيد
- تحقيق معماري مصر
دسته: معماري
بازديد: 36 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 5774 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 30معماري مصر 29 ص
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
تحقيق معماري مصر
يكي از مهدهاي تمدن و در نتيجه معماري وادي نيل در مصر است. وادي نيل آغاز زندگي بود، زندگي كه نظم خورشيد – ستارگان و تمركز بر مذهب (اعتقاد به جهان بعد از مرگ) كاتاليست هنر و معماري بود. معماري مصري سرگذشت اسرار و نبوغ معماران اين سرزمين باستاني در طول تاريخ بوده است كه به خلق شاهكارهاي منحصر به فردي منجر شده است.
"داستان زندگي مدرن از زماني آغاز شد كه يونان پا به صحنه تاريخ مي گذارد... بر 30 قرن صنعتگران مصري پيكرهها را حكاكي كردند... اين تمرين در دورهي يونان تكرار شد اما در جهت به كمال رسيدن از لحاظ تكنيك و فن"
جردن نويسنده انگليسي
از كنارهي رود نيل تا سودان امروزي را سرزمين مصر مي نامند. در مسير اين رود، آبشارهايي قرار دارد كه رود نيل پس از گذشتن از اين آبشارها به درهي عميق مي رسد. رود نيل قبل از رسيدن به درياي مديترانه از دشتهاي همواري مي گذرد. در اين دشت رودخانهها به شاخههاي زيادي تقسيم مي شود و تشكيل دلتا ميدهد.
براي حدود 10 هزار سال دره نيل جايگاه يكي از با نفوذترين و با شكوهترين تمدنهاي عصر خود بود. ساكنين مصر در دو منطقهي شمالي و جنوبي با دو فرهنگ و رسوم كاملاٌ متفاوت از يكديگر مي زيستند. در مصر سفلي (ساكنين منطقه شمالي مصر) شغل مردم چوپاني و مسكن آنها بصورت چادرنشيني بود ولي در مصر عليا (ساكنين منطقه جنوبي مصر) مردم به كشاورزي اشتغال داشتند و محل سكونت آنها ثابت بود و مانند سومريها از ني به عنوان مصالح ساختماني براي ساختن خانه ها استفاده مي كردند.
يكي از اختلافات فرهنگي دو قوم مراسم مذهبي دفن كردن مردهها بود. در مصر سفلي، مردهها را در قبر و در خارج از محل سكونتشان به خاك مي سپردند در صورتيكه در مصر عليا مردهها را در محل سكونت خودشان يعني با كشيدن ديوار و بستن راه آن قسمت از خانه دفن مي كردند.
هرودوت مورخ مشهور يونان درباره مصريها مي گويد: (مصريها بيشتر از هر قوم ديگري به حد افراطي مذهب اند)
آنها سكونتگاهها، بناي مزرعهها، مغازهها حتي كاخها و دژها را از مصالح كم دوام ميساختند ولي در ساختن معابد و آرامگاههاي پادشاهان از سنگهاي سخت استفاده مي كردند در نتيجه بيشتر اطلاع ما از اين بناها است. به طور كلي توجه مصريان به زندگي در اين جهان براي ادامه زندگي و دستيابي به سعادت در مرحلهي دوم زندگي، يعني زندگي پس از مرگ بوده است و هنر ايشان نيز براساس اين نحوه نگرش آنها به زندگي پايه ريزي شده بود... سرزمين مصر از ذخيرههاي غني معادن سنگهاي نظير بازالت، آهك، مرمر، گرانيت بود.
اوضاع طبيعي مصر و زندگي مصريان در مذهب آنها منعكس شده بود. در دورهاي كه مصريها به صورت نظام اجتماعي و جماعتي نخستين زندگي مي كردند خدايان خود را به صورت حيوانات و پرندگان مي ساختند و خدايان بد كار را بصورت حيوانات درنده و خطرناك وانمود مي كردند اما بعدها آنها خديان خود را به صورت انسان با سري از حيوانات و پرندگان مي ساختند. با پيشرفت كشاورزي در مصريان آنها به پرستش "خورشيد" پرداختند زيرا كه آن را سرچشمه گرما و رشد و حيات مي دانستند. خداي آفتاب "رع " ناميده شد. خورشيد پادشاه خدايان بود. همچنين علت طغيان رود نيل را نيز به خداي نيل نسبت مي دادند. به همين دليل آنها هميشه دعا مي كردند كه خداي نيل به مزارعشان بيايد و هنگامي كه نيل طغيان مي كرد مردم مصر جشن مي گرفتند و خداي نيل را سپاس مي گفتند.
تمدن مصر از دير زمان جزء و محافظه كارترين تمدن روي زمين شناخته شده است به گفتهي افلاطون: "مصر در مدت 10000 سال تغييري نيافته بود. شايد كلماتي چون بادوام و يا مستمر براي تعريف اين خاصيت هنر مصري مناسبتر باشد. گرچه در برخورد نخست كليدي آثار هنري مصر از 300 تا 500 سال ق م به نحوي با هم شباهت دارند، البته در استنباط فوق هستهاي از حقيقت نهفته است در واقع فكر هنري مصر در همان نخستين قرنهاي عمر دراز آن تمدن پي ريزي شد و سپس تا پايان پادشاهيهاي كشور مصر هرازگاهي فقط تجديد نيروي يافت.
تاريخ هنر مصر
1- تاريخ مستند و رسمي مصر
2- پادشاهي كهن: از سلسلهي يك آغاز و سلسلهي ششم منقرض شد
3- پادشاهني ميانه
4- پادشاهي جديد
5- پادشاهي متأخر
6- هجوم اسكندر مقدومي
7- سلسله بطالسيه
8- مصر تحت حكومت روميان
9- حكومت بيزانس
10- از آن پس دورهي اسلامي آغاز شد
تحول از دورهي قبل از تاريخ به سلسلهي اول به نام "دورهي پيش از پادشاهي" خوانده شده است. كه با انقراض ششمين سلسله اش در حدود 2185 قبل از ميلاد به پايان رسيد. اين طرز محاسبهي تاريخي از طرفي معرف احساس شديدي است كه مصريان نسبت به دوام زمان مي داشتهاند و از طرف ديگر دلالت مي كند بر اهميت فوق تصور مقام فرعون (پادشاه) كه نه فقط فرمانرواي مطلق بود بلكه يكي از خدايان شناخته مي شد.
فرعون از همهي پادشاهان برتر بود. زيرا پادشاهي وي صورت وظيفه يا امتيازي كه از جانب منبع فوق بشري به وي تفويض شده باشد نداشت. بلكه در نفس خود رباني و مطلق بود. در هر صورت نمي توانيم انكار كنيم كه شخصيت فرعون همواره علامت مشخص و نشان بارز تمدن مصر باقي مانده زيرا شخصيت وي تا حدي وسيع در تعيين ماهيت هنر مصري مؤثر بوده است.
در زماني كه نقاشي ديوارها هيراكونپوليس به وجود آمد – يعني حدود 3200 ق م مصر شروع به ساختن ابزارهاي مفروغي كرده بود، مي توان گفت كه در آن هنگام كشور مصر به دست تعدادي از اميران محلي كه مقام و موقعيتي تقريباٌ نظير رؤساي قبيله اي داشتند اداره مي شد. صحنه هاي جنگي ميان مردان سفيد هيكل بدان سان كه در نقاشي مورد بحث ديده مي شود. محتملاً معرف نبردها و تهاجمهاي محلي است. از ميان اينان دوره پادشاهي متخاصم به وجود آمد. ولي در حدود 3هزار سال ق م مصر سفلي و مصر عليا توسط فرعوني بنام "نارمر" با هم متحد شدند و اولين زبان معماري و تزئيني سبك فرعوني كاملاٌ تكامل پيدا كرده بود و در واقع پس از گذشت اين دوره است كه به تدريج معماري مقبرهاي يا مصطبه آغاز مي گردد.
محتملاً نارمر همان كسي است كه تصويرش بر روي شيء نا مأنوس و شگفتي آور يعني لوح تشريفاتي، به افتخار پيروزيش بر مصر سفلي ضبط شده است. اين لوح متعلق به شهر هيراكونپوليس است. لوح تشريفاتي پادشاه نارمر را مي توان قديمترين نمونهي هنر تاريخي كه تاكنون كشف شده است دانست، زيرا نه فقط نخستين تصويري از شخصيتي با هويت تاريخي است كه به دست ما رسيده بلكه همچنين ماهيت آن به هيچ وجه بدوي نيست و در واقع لوح مزبور از همان زمان غالب خصوصيات هنري مصر در هنر مصري در عهد پادشاهي كهن و دورهي هاي بعدي را در خود جمع مي داشته است.
در تصوير1 نارمر، موي سر دشمن به پاافتادهاي را در دست گرفته و مي خواهد با گرز او را هلاك كند و دو دشمن شكست خوردهي ديگر در قسمت مجزاي زيرين جاي داده شده اند (شكل مستطيل كوچك در كنار مرد سمت چپ معرف شهر يا ارگي است) در قسمت بالاي راست لوح و روبروي پادشاه نوشتهي درهمي از هيرولگيف ديده مي شود. شاهين روي تودهاي از گياه كاغذي مصري يا پاپيروس ايستاده است و دنبالهي رشتهاي را كه به سر آدمي بسته شده در دست دارد، و اين سر از همان خاك بيرون رسته است كه تودهي گياهان. تصوير مختلط فوق در حقيقت همان مضمون اصلي را با بياني رمزي از نو تكرار مي كند. بدين معني كه سر آدمي و گياه پاپيروس معرف مصر سفلي است. و شاهين پيروز همان حوروس يعني خداي محلي مصر علياست. تقارن يا تشبيهي كه به كار رفته كاملاً روشن است؛ حوروس همان نارمر است. و به عبارت ديگر خدايي بر دشمنان آدميزادهاش پيروزي يافته است. پس حالت و حركت نارمر نبايد حاكي از تلاش و نبردي واقعي باشد چرا كه دشمن از همان آغاز كار، در برابر او زبون و درمانده بوده است و كشتار او صرفاً عملي به شيوهي آييني است نه كوششي جسماني. اين موضوع از آنجا دستگيرمان مي شود كه پادشاه نارمر صندلهاي خود را از پا درآورده است (كفشدار شاهي پشت سر وي ايستاده و صندلهايش را در دست نگاه داشته است) و همين معلوم مي دارد كه پادشاه پا بر زمين مقدس نهاده و در حال اجراي آين ديني است.
در تصوير2 پادشاه بازهم پا برهنه ديده مي شود، در حالي كه كفشدار شاهي به دنبال وي صندلهايش را حمل مي كند. در اين صحنه پادشاه با تشريفاتي رسمي پشت سر گروهي از پرچمداران به راه افتاده است تا از پيكرهاي سربريدهي اسيران جنگي بازديد كند. قسمت مجزاي زير اين لوح بار ديگر آن پيروزي با علائم مرزي به وصف درآمده است. بدين معني كه فرعون در قالب گاو نر زورمندي كه دشمن را لگدكوب مي كند و دژ مستحكمي را فرو مي خواباند مصور شده است تنها قسمت مياني لوح براي ما مفهوم مشخص ندارد. دو جانور گردن دراز و نگهبان آنها از هرگونه نشان و خصوصيت معرفي كنندهاي عاري اند و ممكن است صرفاً جنبهي تزئيني داشته باشند. به هر حال اين جانوران هيچگاه در هنر مصري ظاهر نمي شوند.
منطق نوين و دروني شيوهاي كه در اين اثر به كار رفته در مقايسه با نقاشي ديواري دورهي پيش از سلسلهي پادشاهي به خوبي آشكار است. نخستين چيزي كه در لوح نارمر بيننده را به شگفتي مي اندازد كمال نظم آن است، به اين معني كه سطح لوح به خانهها يا حاشيههايي افقي تقسيم بندي شده و هر هيكلي بر روي خط يا مرزي كه به منزلهي سطح زمين است قرار گرفته است تزيين دارد و علامتهاي هيروگليفي كه متعلق به سطح ديگري از واقعيت اند و نيز جسه دشمنان.
مفهوم زندگي پس از مرگ چنانچه از مشاهده و بررسي "مقابر خصوصي" حاصل مان شده است. در مورد مردم عاري تطبيق نمي كرده است. بلكه فقط امتياز معدودي خاصان درباري بوده است، آن هم صرفاً به خاطر پيوستگيشان با وجود جاوداني فرعونها. اين مقابر كه مصطبه خوانده مي شوند معمولاً به شكل سكويي بلند و مستطيل شكل با ديوارههاي پرشيب و مفروش از سنگ يا آجر بر روي محوطهي تدفين ساخته ميشده است. محوطهي تدفين در عمق زيادي زيرزمين قرار داشت و به وسيلهي هواكشي به سكوي بلند متصل مي شد. شكل مصطبه احتمالاً از تپه هاي خاكي يا سنگي كه مقبرههاي پيشين را مي پوشانيد الهام گرفته شده است. و اين در حالي است كه، در بين النهرين تقريباً نوعي بي تفاوتي نسبت به آيين مردگان و حفظ مقبرهها وجود داشت. در صورتيكه در مصر اينگونه مسائل را در درجه اول اهميت قرار مي دادند.
در سرداب (محوطه تدفين) مقبره مصطبه اي هيچگونه ارتباطي با محيط خارج وجود نداشت، نقاش و يا تنديس متوفي و نيز اشياء نفيس ظروف تقديم شده به "كا" ضروري بود، قرار داده مي شد. ارتباط مصطبه با محيط خارجي از طريق دري بود كه به فضاي كوچكي منتهي كردند، در برخي موارد از بام تا محل استقرار جسد، بيش از 5/30 متر به طرف پايين عمق داشت. و پس از اينكه جسد را داخل مقبره قرار مي دادند اين سوراخ را كاملاً مسدود مي كردند و دهانه آن را به دقت مانند ساير نقاط سقف مي پوشاندند. به طوري كه ديگر اين مسير كشف گردد.
مقبره پادشاهان از همان آغاز سلسلهي اول وسعت و شكوه بسيار يافت، و حتي گاهي نماي بيروني آنها بصورت كاخ ضخيم شاهي درآمد. اين آثار نه تنها اولين شكل مقابر ساخته شده در مصر بودند، بلكه ساخت آنها در زمانيكه اهرام نيز به وجود آمد ادامه يافت و به عنوان مقابر اشراف و نزديكان فرعون در كنار اهرام بنا گرديد و طول آنها از 5/4 تا 52 متر و ارتفاع آنها از 3 تا متر متغير بوده است. علت عمود نبودن اين ديوار اين مقابر و تمايل آنها به داخل ظاهراً بايد در استحكام بيشتر اين نوع "ديوارها" نسبت به ديوارهاي عمودي بوده باشد.
در دورهي سلسلهي سوم در حدود (سال 2750 ق م) مقابر مصري شكل هرمهاي پلهدار به خود گرفت نخستين مقبرهي عظيم پادشاهي و مشهورترين آنها مقبره پادشاه زوسر است كه روي همان تپه مستطيل شكل اجدادي و در شهر سقاره يا گورستان نفيس بر پا شده است.
اين هرم كه احتمالاً كهنترين بناي سنگي مصر و نخستين بناي سنگي عظيم جهان است حدود 30 سال به طول انجاميد هرم زوسر حدود 61 متر ارتفاع دارد و متشكل از شش مصطبه به تدريج كوچك شونده با ارتفاعي يكسان است و با زاويه آن 72 درجه در واقع متشكل از چندين مصطبه است كه بتدريج كوچك شده و در پايان كار ساختماني، مشابه زيگوراتهاي بزرگ بين النهرين شده است. اما هرم زوسر برخلاف زيگوراتها يك مقبره است نه يك معبد و ارتفاعش از بناي مردگاني كه پيرامونش ترتيب يافته بلندتر است.
مقبره زوسر كار كردي دوگانه داشت.
1- حفاظت از پادشاه موميايي و اشياء دفن شده
2- مجسم ساختن قدرت مطلق و خداگونه وي به كمك حجم و صلابت خويش
معمار و آفرينندهي اين مقابر هنري "ايقحوتپ" كه در سنت دورههاي متأخر مقام الوهيت يافت. وي نخستين هنرمندي است كه نامش در تاريخ ضبط شده است و چقدر هم به حق، زيرا بنايي كه در آن زمان از زير دستش بيرون آمد حتي امروزه نيز بيننده را به شگفتي مي اندازد. او توانست در آن زمان كه معماري مصري با ساختمان هاي از خشت و چوب و ني، و پارهاي از مصلاح سبك وزن ديگر، سر و كار داشت ساختمان با سنگهاي عظيم تراشيده را معمول كند.
سر تكاملي اهرام در دوره ي سلسلهي چهارم با ساختمان هرم هاي سه گانه و عظيم پيكر جيزه به نامهاي خوفو (خئوپس)، خضرع (خضرن) و منكوريچ مركرينوس به اوج اعتلاعي خود رسيد.
اين اهرام حدود 2700 ق م ساخته شده اند و در جيزه قرار دارند و در سرزمين مصر مظهر پايداري ابدي، علم پنهاني – مرز و فنون – حكمت ازلي و جادوگري بودهاند.
هر سه هرم به شيوهي مالوف داراي سطوح جانبي صاف اند كه در اصل با غلافي از سنگ تراشيده و يكدست پوشيده شده بود. ولي اكنون تمام آن پوشش به جز قسمتي از نوك هرم خفرن به كلي از ميان رفته است هريك از اين اهرام با دوتاي ديگر از جهت جزئيات طرح و ساختمان اختلافاتي كوچك دارد، اما خصوصيات اساسي شان در مقطعي از هرم خئوپس (ياخوفو) كه كهنسالترين و بزرگترين آنهاست نشان داده شده است.
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
برچسب ها : معماري مصر 29 ص , دانلود معماري مصر 29 ص , دانلود معماري مصر , دانلود تحقيق معماري مصر 29 ص , دانلود تحقيق معماري مصر , دانلود تحقيق در مورد معماري مصر , بررسي معماري مصر , دانلود تحقيق و بررسي معماري مصر , دانلود تحقيق و بررسي در مورد معماري مصر , تحقيق معماري مصر , تحقيق در مورد معماري مصر , تحقيق و بررسي معماري مصر , تحقيق و بررسي در موردئ معماري مصر
- تحقيق در خصوص اقتصاد بودايي
دسته بندي : علوم انساني » اقتصاد
اقتصاد بودايي
«معيشت
شرافتمندانه» يكي از اصول «طريقت والاي هشتگانه» بوداست. بنابراين بديهي است كه
چيزي به عنوان اقتصاد بودايي بايد وجود داشته باشد.كشورهاي بودايي
اغلب بيان داشته اند كه آرزو دارند نسبت
به ميراث مذهبي خود وفادار بمانند. في المثل«برمة جديد هيچ گونه تضادي بين ارزشهاي
مذهبي و پيشرفت اقتصادي نمي بيند. سلامت معنوي و رفاه مادي دشمنان يكديگر
نيستند؛آنها متحدان طبيعي هميدگرند.» يا « مي توانيم موفقانه ارزشهاي مذهبي و معهوي ميراث خود را با
منافع حاصل از تكنولوژي جديد بياميزيم.» يا « ما برمه ايها يك وظيفة مقدس داريم كه
روياها و عملهايمان را با ايمانمان تطبيق دهيم. ما هيچگاه از اين وظيفه غافل
نخواهيم شد. »در عين حال ،
چنين كشورهايي همه بر اين پندارند كه مي توانند برنامه هاي توسعة اقتصادي خود را
بر طبق مباني اقتصاد نوين طرح ريزي كنند . اقتصاددانان جديد كشورهاي به اصطلاح
پيشرفته را فرا مي خوانند تا با آنها به رايزني نشينند، خطوط مشي قابل تعقيب را
مشخص سازند، و طرح جامع توسعة اقتصادي را با نام برنامة عمراني پنج ساله يا هرنام
ديگري فراهم سازند. هيچ كس گويي نمي انديشد
كه راه زندگي بودايي اقتصاد خاص خود را ايجاب مي كند، درست مانند راه زندگي ماده
گرايانه جديد كه اقتصاد جديد را آفريده است.اقتصاددانان
خود، مانند بسياري از ديگر متخصصان ، عموماً از نوعي نابينايي متافيزيك رنج مي
برند، چرا كه بر اين پندارند كه موضوع تخصص ايشان عملي است با حقايق مطلق و تغيير
ناپذير و بر هيچ گونه پيش فرضهايي مبتني نيست. پاره أي تا آنجا پيش مي روند كه
ادعا مي كنند قوانين اقتصادي مانند قانون جاذبه از «متافيزيك» يا «نظام ارزشها»
بكلي فارغ است. در اينجا البته نيازي نيست كه خود را در بحثهاي مربوط به روش شناسي
درگير سازيم. در عوض اجازه دهيد چند منبع اساسي را مورد توجه قرار دهيم و ببينيم
هنگامي كه مورد نگرش يك اقتصاددان جديد و يك اقتصاد دان بودايي قرار مي گيرند،
چگونه به نظر مي آيند.اين عقيده كلي
وجود دارد كه يكي از منابع اساسي ثروت ، كار آدمي است . در اين زمينه اقتصاددان
جديد با اين طرز تفكر بارآمده كه «كار» را همچون چيزي تلقي كند كه اندكي بيشتر از
يك شر واجب است. از ديدگاه يك كارفرما كار در مورد فقط يكي از اقلام قيمت تمام شده
است ، كه اگر نتوان آن را فرضاً از طريق خودكاري بكلي حذف كرد باري بايد به حداقل
تقليلش داد. از ديدگاه كارگر ، كار يك امر مصدع است؛ كار كردن يعني فداكردن فراغت
و آسايش و دستمزد عبارت است از جبراني براي اين فداكاري . از اين رو، وضع آرماني
از ديدگاه كارفرما آن است كه بازده توليد را بي نياز از مزدگيران به دست آورد و
وضع آرماني از نظرگاه مزدگير آن است كه درآمدي بدون اشتغال داشته باشد.دسته بندي: علوم انساني » اقتصادتعداد مشاهده:
7
مشاهدهفرمت فايل دانلودي:.doc
فرمت فايل اصلي: DOCX
تعداد صفحات: 10
حجم فايل:64
كيلوبايت-
محتواي فايل دانلودي:
-
- تحقيق بيماري پارانويا
دسته: پزشكي
بازديد: 1 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 15 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 20تحقيق بيماري پارانويا
=======================================================
تمامي فايل هاي سيستم، توسط كاربران آن آپلود مي شود. اگر در فايلي تخلفي مشاهده كرديد و يا مالك پزوژه اي
بوديد كه از وجود آن در سايت رضايت نداشتيد با ما تماس بگيريد، در اسرع وقت به گزارش شما رسيدگي مي شود.
=======================================================
info@cero.ir || cero.ir@yahoo.com || filecero@gmail.com || فرم تماس با ما
=======================================================بخشهايي از متن:
پارانوياپارانويا يا بيماري توهم، در تعريف عام آن، حالتي است كه شخص در آن با اهميت فوق العاده و خارج از اندازهاي كه به سلامت جاني و مالي خود ميدهد، خود را شكنجه ميدهند. اين گونه از افراد مدام در اين فكر هستند كه عواملي انساني، طبيعي يا ماورا طبيعي خودشان، دارايي و افراد خانواده شان را تهديد ميكنند و همه، در فكر توطئه چيني بر ضد آنها هستند.
ديدگاه اميل كريپلين، روانشناس آلماني، درباره پارانويااميل كريپلين (Emil Kraepelin 1929-1856) روانشناس آلماني، در تلاش اوليه خود براي دسته بندي بيماريهاي رواني، از اصطلاح پارانوياي مطلق براي شرح حالت رواني اي استفاده كرد كه توهم، جزء اصلي آن باشد اما اين توهم هيچ صدمه و زوال آشكاري به سلامت عقل شخص وارد نكند و نشانه بيماريهاي ديگري چون جنون زودرس (يا dementia praecox)، كه اصطلاح قديمي بيماري شيزوفرني است، در آن نباشد. پارانويا، در معناي اصيل يوناني خود، به معناي ديوانگي است (پارا para = خارج و نوس nous = عقل). كريپلين با استفاده از اين ريشه لغوي، نامي براي تشخيص افكار توهمي به وجود آورد. بنا به تعريف او هرگونه افكار توهمي، بدون احساسات خودآزارانه، در اين دسته ميگنجند.
…
بيماري پارانويا، عامل سوءظن مرگبار
در خبرها داشتيم كه مردي 40ساله به خاطر سوءظن همسرش را به قتل رسانده است. در رابطه با اين جنايت بايد ابتدا به اين نكته توجه داشت كه اين مرد همسركش خود يك بيمار رواني است. اين بيماري ابتدا به خاطر اعتيادي است كه دارد چرا كه فرد معتاد بيمار رواني محسوب مي شود. دومين اختلال رواني كه فرد به آن مبتلااست روان پريشي يا سوءظن است كه در وي به صورت شديد بروز پيدا كرده و او تبديل به يك بيمار پارانويا شده است. اين بيماري فرد مبتلارا دچار توهم مي كند و او با اين تصور كه همسرش با فرد يا افرادي رابطه دارد خود و همسرش را آزار مي دهد و دچار هذيان گويي ذهني مي شود و از روي خيالبافي همسرش را متهم مي كند. مرد متهم در اين پرونده به خاطر انواع بيماري رواني كه به آن مبتلااست دچار يك هم پوشاني شده كه زمينه را براي بروز جرم مهيا كرده است. نكته يي كه بايد در زندگي با اين گونه افراد در نظر گرفت اين است كه در ابتداي ازدواج بدگماني ها از سوي مردان طبيعي است و توصيه مي شود زنان جوان حداقل دو سال اول زندگي شان باردار نشوند، چرا كه بعد از گذشت دو سال اختلالات نهفته بروز پيدا مي كند و اگر بددلي عادي باشد در دو سال اول زندگي از بين مي رود اما وقتي شكاكي ها بيشتر شد و فرد دائماً همسرش را كنترل كرد او بيمار است و اين گونه افراد در جامعه رفتاري كاملاً منطقي دارند اما در خانه يك فرد ضداجتماع هستند و همسرشان را آزار مي دهند و هر چند اين مشكلات ناشي از گذشته است، اما هرچه زودتر بايد تحت درمان قرار گيرد.
منبع دارد.
قيمت فايل فقط 4,000 تومان
لطفا پيش از دانلود حتما به اين نكات توجه نماييد (كليك كنيد)
شماره تماس پيامكي براي مواقع ضروري : 09010318948
برچسب ها : تحقيق بيماري پارانويا , تحقيق بيماري پارانويا
- نام محصول:دانلود تحقيق عربستان پيش از اسلام
نام محصول : دانلود تحقيق عربستان پيش از اسلام
دسته : فايل متني علوم انساني
بازديد: 1 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 15 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 23توضيحات كوتاه:
توضيحات كامل:
براى بررسى دقيق تاريخى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى عربستان پيش از اسلام لازم است زندگى بدويان و بادهنشينان را در چند مورد مطالعه نمودبراى بررسى دقيق تاريخى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى عربستان پيش از اسلام لازم است زندگى بدويان و بادهنشينان را در چند مورد مطالعه نمود:
1- منابع: به اشعار عرب قبل از اسلام و تفسيرى كه از آنها باقى مانده و ضربالمثلهاى آنان استناد مىشود.
2- تاريخ: زندگى يكجانشينان و صحراگردان كه اغلب به غارت و بعضا به تجارت مىپرداختند مطرح مىشود.
3- روابط سياسى: به ساختار قبايل عرب پيش از اسلام كه كمتر به آن توجه شده، مىپردازد.
4- دورنماى اخلاقى: به جهت ويژگى خاص صحرا، برخى خصوصيات از جمله وفادارى، جوانمردى و… مورد ستايش اعراب قرار داشت.
5- مذهب: آيينهايى در ميان عرب وجود داشت كه هر يك در معبد ويژهاى انجام مىشد، اگر چه اين آيينها در زندگى بدويان اهميت مذهبى اندكى داشتند.
منابع:
آگاهى ما از عرب بادهنشين در عربستان پيش از اسلام عمدة از دو منبع ناشى مىشود: 1- مقدار معينى از اشعار پيش از اسلام باقى مانده است.
2- تفسيرهايى از اين اشعار و ضربالمثلهاى عربى قديم، توسط پژوهشگران مسلمان از قرن دوم اسلامى به بعد گردآورى شده كه مشتمل بر مواردى از سنن متداول [عرب] درباب رويدادهاى ادوار پيش از اسلام است. اين موارد نيز توسط پژوهشگران ديگر در آثار ويژهاى جمعآورى شده است. اشعار پيش از اسلام، از نظر سند از سوى پژوهشگران معاصر، بويژه دى. اس. مارگليوث و طه حسين رد شده است. اما تئورىهاى اينان از سوى اكثريت پژوهشگرانى كه وفادارانه به انتشار كل اشعار پيش از اسلام اقدام كردهاند – در عين پذيرش برخى از مجعولات – مورد قبول واقع نشده است; (مقايسه كنيد با:اى. جى. آربرى: قصايد هفتگانه، لندن، 1957، ص 228-254). به همين شكل، گزارشهاى تاريخى كه زمانى از سوى پژوهشگران غربى بىارزش تلقى مىشد، امروزه از مبانى واقعى برخوردارند و شرايط زندگى جاهليت را منعكس مىسازند; هرچند كه براى يك تاريخ مناسب، كافى نمىباشند. در موارد معين، اين موارد سنتى با گزارشهاى قرآنى يا استنتاج از اينها تاييد مىشود و هر دوى اينها با كتيبهها و سنگ نوشتههاى زيادى كه توسط باستانشناسان در عربستان يافتشده است تكميل و تاييد مىگردد.
تاريخ:
صحراگردان از سپيده دم تاريخ، از صحارى عربستان، بر اراضى واقع در محدوده تمدنهاى يكجانشين فشار وارد مىكردند. در برخى از دورهها، فشارها شديدتر و نفوذ به اراضى مسكونى عميقتر مىشده است و گفته شده كه صحراگردان، همانند موج در مىرسيدهاند. عبرانىها، آرامىها، اعراب و نبطىها از زمانهاى پيش از ميلاد به سوريه و عراق وارد شدهاند، و درحالىكه شش قرن پيش از هجرت، فشارهاى بيشترى از ناحيه اعراب و پالميرىها وجود داشته است.
صحرانوردان كه در آغاز براى تاخت و تاز مىآمدند، به تدريج در آنجا مستقر مىشدند (مانند تنوخ در عراق، در حدود سال 225م) . روابطى نزديك ميان بدويان ساكن و آنهايى كه هنوز در صحرا بودند، امر تجارت را تسهيل مىكرد. تنها صحراگردان مىتوانستند كاروانهاى تجارى را براى عبور از صحرا هدايت كنند و فقط صحراگردان تنومند مىتوانستند عبور بىخطر چنين كاروانهايى را تضمين كنند. لذا در تاريخ امپراتورى بيزانس و ساسانى، صحراگردان در دو نقش يورشگر و تاجر ظاهر مىشدند.
دو امپراتورى به طرق گوناگون مىكوشيدند تا يورشهاى خصمانه و غارتگرانه صحرانوردان را از خود دفع كنند. مؤثرترين راه اين بود كه فرمانروايان نيمه بدوى را در مرزهاى امپراتورى به خدمت گيرند تا گروههاى يورشگرى را كه از قلب صحارى مىآمدند از محدوده خود برانند. اين نقش در عراق، توسط ملوك لخمى حيره از حدود سال 300م تا پايان عمر اين سلسله، در سال 602م، ايفا مىشد. در مرز بيزانس نيز، همين نقش را غسانيان ايفا مىكردند، اما اينان بعدها داراى اهميتشدند (در سال 529م بود كه يوستينين به شاهان غسانى عناوين شخصى اعطا كرد) و ظاهرا تنها يك اردوگاه براى پايتخت داشتند و در مقايسه با حيره فاقد شهر بودند. اين سيستم دفاعى، اندكى قبل از حملات مسلمين تغيير يافت. يك ايرانى مقيم حيره، رهبر اعراب را، كه رياستبر لخمىها را به عهده داشت، كنترل مىكرد، درحالىكه بيزانس به غسانىها كمك مىكرد تا هجوم ايران را قطع كنند و اوضاع را به حال اول برگردانند.
با اينكه روشن است كه صحرانوردان عربستان به طور گستردهاى درگير تجارت بودهاند، اما جزئيات آن هنوز به طور دقيق بررسى نشده است. صحرانوردان نه تنها با امپراتورىهاى ايران و بيزانس، بلكه با پادشاهى حميرى در عربستان جنوبى (تا زمان سرنگونى آنها توسط جشيان در سال 525م) نيز در ارتباط بودهاند. درخشش تمدن عربستان جنوبى در گرو تجارت بود و با زوال تجارتش (شايد به جهت از دست دادن كنترل بر درياى سرخ)، آن تمدن نيز رو به انحطاط گذاشت. در سنن متداول عرب، شكسته شدن سد مارب عامل فروپاشى تمدن عربستان جنوبى دانسته شده است، اما از كشفيات باستانشناسى كه بيان كننده تخريب سيستم آبيارى است پيدا است كه اين موارد، علائم و نشانههاى زوال عربستان جنوبى هستند، نه علت آن. در سنن متداول عرب، حركتبسيارى از قبايل صحراگرد به سمتشمال (با ترك زندگى يكجانشينى) بيشتر در پيوند با شكسته شدن سد مارب معرفى شده است.
- تحقيق درباره مراحل تكامل كودكان 50 ص
دسته: اينفوگراف
بازديد: 131 بار
فرمت فايل: .docx
حجم فايل: 0 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 5تحقيق درباره مراحل تكامل كودكان 50 ص
قيمت فايل فقط 3,000 تومان
مقدمه رشد و تكامل از علوم پايه در طب اطفال است. همه كاركنان بهداشتي مسئولند تا با مراقبت از كودكان و الگوهاي طبيعي رشد آنان به اندازه كافي آشنا باشند. اين آشنايي كمك ميكند تا بتوانند به موقع وضعيت غير طبيعي را از طبيعي تشخيص داده و اقدام لازم و به موقع را انجام دهند.واژه رشد و نمو به فرايندي اشاره دارد كه در طي آن تخم گشنيده شده به فرد بالغي تبديل ميشود. رشد اصولا به تغييرات در اندازه بدن (به طور كل يا قسمت هاي مختلف آن به تفكيك) اشاره دارد، در حالي كه نمو مجموعه اي از تغييرات ناشي از عوامل زيست شناختي، محيطي و هيجاني در ساختار تفكر و رفتار كودك است كه در طول زمان رخ ميدهد. اين تغييرات با نظمي ويژه، سازمان يافته و تا حدودي قابل پيش بيني رخ ميدهند. رشد و نمو تحت تاثير عوامل بسيار زيادي هستند.از بدو تولد تا دور? بلوغ رشد و كودك مطابق اصول بيولوژيك ادامه دارد و تقريباً اين مراحل رشد در تمام كودكان مطابق نظم و ترتيب خاصي صورت مي گيرد . در اين مراحل دور? رشد به چهار مرحله تقسيم مي شود :1- از بدو تولد تا دو سالگي كه رشد و نمو كودك سريع است .2- از دو سالگي تا بلوغ كه رشد و نو كودك آهسته مي گردد .3- از ابتداي بلوغ تا 16 سالگي كه رشد بسيار سريع است .4- از 16 سالگي تا بلوغ كامل ميزان رشد و نمو سريعاً كاهش مي يابد .بايد توجه داشت كه اندازه هاي قد ، وزن ، سر ، قفسه سينه و دندانها از عوامل مهم در تشخيص به موقع در تشخيص به موقع تأخير يا عدم رشد و يا بيماري كودكان است .به اندازه ها توجه كنيد :1- وزن نوزاداغن به تدريج پس از تولد زياد مي شود و اين اضافه وزن در سه ماه اول زندگي بطور متوسط 25-30 گرم در روز ميد باشد .2- وزن نوزادان پسر بطور متوسط 3400 گرم و نوزادان دختر 3300 گرم به هنگام تولد است .3- در پنج ماهگي حدود وزن كودكان 2 برابر وزن زمان تولد و در يك سالگي به سه برابر مي رسد و قبل از5/2 سالگي 4 برابر وزن زمان تولد مي شود .4- قد بطور متوسط در بدو تولد 50 سانتي متر مي باشدو در4 سالگي به دو برابر زمان تولد مي رسد.5- ثبت اندازه دو سر در دوران كودكي بسيار مهم است زيرا مي توان با ثبت اين اطلاعات به بيماري هاي داخل جمجمه پي برد .6- محيط سر در سال اول زندگي بطور قابل ملاحظه اي اضافه مي شود كه بدليل رشد سريع مغز است . رشد و تكامل در كودكان :رشد و تكامل دو اصطلاح به هم وابسته مي باشند كه در يك كودك طبيعي به صورت موازي با هم بروز مي كنند. رشد به معناي افزايش اندازه فيزيكي تمام يا قسمتهاي مختلف اعضاء و اندام بدن اطلاق مي شود كه غالبا با اندازه گيري قد، وزن و دورسر در كودكان سنجيده مي شود.تكامل بيشتر به افزايش مهارت اعضاء و عضلات بدن و هماهنگي آنها با سيستم مغز و اعصاب اطلاق مي شود كه در آن كودك مراحل مختلف نمو و تكامل را يكي پس از ديگري طي مي كند. تكامل كودك از دوران جنيني آغاز مي شود و با مراقبت و تغذيه مطلوب در دوران بارداري، فرصت رشد و تكامل مطلوب كودك فراهم مي شود. مهمترين دوران تكامل مغزي كودك در 2 سال اول زندگي است كه نقش قابل ملاحظه اي بر عملكرد ذهني، جسمي، رواني، اجتماعي و ايمني كودك دارد. تجربياتي كه كودك در سالهاي سوم تا پنجم زندگي كسب مي كند، او را براي كسب مهارتهاي اجتماعي و يادگيري در دوران مدرسه آماده مي سازد. تجربيات و مهارتهاي كودك در دوران 6 تا 8 سال كه در بدو ورود به مدرسه است در قدرت يادگيري او د?قيمت فايل فقط 3,000 تومان
برچسب ها : تحقيق درباره مراحل تكامل كودكان 50 ص , تحقيق , درباره , مراحل , تكامل , كودكان , 50 , ص , دانلود تحقيق درباره مراحل تكامل كودكان 50 ص , تحقيق تحقيق درباره مراحل تكامل كودكان 50 ص , مقاله تحقيق درباره مراحل تكامل كودكان 50 ص , جزوه تحقيق درباره مراحل تكامل كودكان 50 ص
- خلاصه كتاب روش تحقيق در مديريت تأليف دكتر غلامرضا خاكي
خلاصه كتاب روش تحقيق در مديريت تأليف دكتر غلامرضا خاكي
عناي اصلي و نخستين علم كه دانستن در برابر ندانستن است و به همه دانستنيها صرفنظر از نوع آنها علم ميگويند. كلمه علم در معناي ديگر فقط به دانستنيهايي اطلاق ميشود....
بخش اول : مباني كلي تحقيق
فصل اول : مفاهيم بنيادي تحقيق
علم چيست؟
در زبان فارسي و عربي كلمه علم به دو معناي متفاوت به كار برده ميشود، غفلت از اين دو نوع كاربرد اغلب به خطاهاي بزرگي انجاميده است، اين دو كاربرد عبارتند از:
معناي اصلي و نخستين علم كه دانستن در برابر ندانستن است و به همه دانستنيها صرفنظر از نوع آنها علم ميگويند.
كلمه علم در معناي ديگر فقط به دانستنيهايي اطلاق ميشود كه بر تجربه مستقيم حسي مبتني باشد، علم در اين معنا در برابر جهل قرار نميگيرد بلكه در برابر همه دانستنيهايي قرار ميگيرد كه آزمونپذير نيستند.
شناخت علمي
شناخت علمي، شناختي است كه ازبوته آزمايش درآمده است و از دو روش كلي حاصل ميشود كه عبارتند از:
استقراء(Induction) : استقراء يعني استدلال از جزء به كل به گونهاي كه پژوهشگر بر پايه مشاهدات و بررسيهاي جزئي خود درباره كل قضاوت ميكند و تعميم ميدهد.
قياس(Deduction) : قياس يعني استدلال از كل به جزء به گونهاي كه پژوهشگر با دستيابي به يك شناخت كلي در مورد پديدههاي جزئي قضاوت ميكند.
فلسفه علم چيست؟
در رابطه با فلسفه علم ديدگاههاي مختلفي وجود دارد كه به نمونههايي از آنها اشاره ميشود:
- فلسفه علم عبارت است از صورتبندي و تنظيم جهانبينيهايي كه با نظريههاي علمي مهم سازگار و از برخي جهات بر آنها مبتني هستند.
- فلسفه علم عبارت است از ظاهر ساختن پيشفرضها و تمايلات باطني دانشمندان
- فلسفه علم عبارت است از رشتهاي كه به مدد آن مفاهيم و نظريههاي علمي تحليل و تشريح ميشوند.
- فلسفه علم عبارت است از نوعي معيارشناسي جنبي كه به مدد آن مفاهيم و نظريههاي علمي تحليل و تشريح ميشوند.
در جدول زير رابطه بين علم، فلسفه علم و واقعيتها نشان داده شده است:
مرتبه
رشته
موضوع مورد بررسي
0
-
واقعيتها(پديدهها)
1
علم
تبيين و پيشبيني رفتار واقعيتها
2
فلسفه علم
تحليل روشها و منطق تبيين علمي
ملاكهاي تمييز معرفت تجربي از ديگر انواع معرفت
يكي از مباحث عمدهاي كه در فلسفه علم مورد توجه قرار ميگيرد معيار تمايز علم از غير علم است. ارسطو نخستين فيلسوف علم بود كه بر روي مساله تمييز تفسيرهاي علمي از غير علمي تاكيد ورزيد. در اوايل قرن بيستم برخي از دانشمندان و فلاسفه بار ديگر به اين مساله توجه نمودند. به دو مورد از اين معيارها اشاره ميشود:
- معيار تحقيقپذيري (Verifiability criterion) : فلاسفه در ارائه معيارهايي براي تحقيقپذيري رهيافتهاي گوناگوني را مطرح ساختند از جمله اعضاي حلقه وين كه پيشنهاد ميكردند فقط احكام معنادار تجربي تحقيقپذير هستند. يك حكم معنادار تجربي است اگر و تنها اگر مشخص ساختن شرايطي كه حكم مذكور را صادق ميسازد امكانپذير باشد.
- معيار ابطالپذيري (Falsifiability criterion) : وقتي قانوني علمي وقوع پديدههايي را ناممكن اعلام ميكند، مفهوم دقيقش اين است كه در صورت وقوع آن پديدهها قانون از صحت ميافتد و ابطال ميشود، همه قوانين علمي چنينند كه در صورت اتفاق افتادن برخي حوادث باطل ميشوند. چنين نيست كه قوانين علمي با همه چيز و همه اوضاع سازگار باشند و هرچه حادث شود براي آنها بيتفاوت باشد، خاصيت مهم قوانين علمي همين بيتفاوت بودن آنها نسبت به پديدههاست و همين ويژگي آنها را ابطالپذير ميكند.
تفاوت علوم طبيعي (تجربي) و علوم اجتماعي(انساني)
ويژگيهاي علوم طبيعي :
- جستجوي علت پديدهها
- هدف اصلي : مشاهده و تجربه
- مشاهدات متأثر از تئوري اند.
- مشاهده از بيرون
- نفي ايدئولوژي
ويژگيهاي علوم اجتماعي :
- جستجوي دليل پديدهها
- هدف اصلي : فهم معني اعمال
- مشاهده و اعمال متأثر از اعتبارند.
- مشاهده و كشف مشابهتها از درون
- قبول دخالت ايدئولوژي
طبقهبندي علوم انساني
- علوم انساني مربوط به حيات طبيعي انسان
- علوم انساني در ارتباط با محيط طبيعي انسان
- علوم انساني در ارتباط با ابعاد اقتصادي انسان
- علوم انساني در ارتباط با حيات اجتماعي انسان (مديريت به معناي عام آن در اين حوزه قرار ميگيرد)
- علوم انساني در ارتباط با شايستگيهاي تكاملي انسان
- علوم انساني در ارتباط با استعدادها و فعاليتهاي مغزي و رواني انسان
- علوم انساني در ارتباط با ارزشهاي اصلي و بايستگيها در مسير تكامل شخصيت فردي و اجتماعي انسان
مديريت، علمي با قوانين احتمالي
مديريت به عنوان علم هدايت سازمانها به سوي هدف، با مساله انسان و ارزشهاي حاكم بر رفتار او روبروست. تنوع تظاهرات رفتار بشري به عنوان موجودي كه در نسبيت زمان و مكان گرفتار است همواره امكان نظريهپردازيهاي قاطعانه را پيرامون مديريت دستخوش آسيبپذيري ميسازد.
لذا نظريهها در علم مديريت از طرفي به علت غير قابل پيشبيني بودن رفتار انسان و از سويي ديگر به علت ماهيت غير دقيق تحولات شديد محيطي بايد از قدرت تبيين بالايي برخوردار باشند اما اين انعطافپذيري نبايد تا حدي باشد كه نتوان فرضيههايي از نظريهها استخراج كرد زيرا در آن صورت نميتوان چنين بيانيههايي را نظريه دانست بلكه گزارههايي بيانسجام خواهند بود كه در كنار هم آمدهاند و در نهايت كاركردهاي عملي نيز به دنبال نخواهند داشت.
پارادايمها(حوزههاي مفهومي) در مديريت
پارادايمها در حكم چارچوب مفهومي و مجموعهاي از خطوط راهنما براي مطالعات تجربي، موضوع مورد بررسي ميباشند. يك پارادايم رد شدني نيست بلكه پارادايم متفاوتي كه طرح جديدي از محدوده مورد مطالعه را ارائه ميدهد آن را دچار بحران كرده و در نهايت جذب و واژگون ميشود. اگر بخواهيم سير تحولات كلي پارادايمها را كه خاستگاه نظريهپردازي متفكران بودهاند دستهبندي كنيم به چهار محور كلان و عمده كه با هم مرتبطند و حالت طيفگونه دارند دست مييابيم. محورهاي دستهبندي پارادايمها عبارتند از :
1- تلقي از ساختار : فصل مشترك تمامي تعاريف متعدد از ساختار سازماني، تعيين نوع و جهت روابط سازماني بين پستهاي سازماني و چگونگي توزيع قدرت بين آنان است. دو تلقي زير در دو سر طيف برداشتهاي مختلف ازساختار قرار دارد:
- تلقي مكانيكي از ساختار(Mechanistic structure)
- تلقي ارگانيك از ساختار(Organic structure)
2- تلقي از انسان در سازمان : ديدگاه ادگار شاين در تاريخ نظريهپردازي پيرامون انسان سازماني از اهميت ويژهاي در ادبيات مديريت برخوردار است كه مبناي دستهبندي تلقيهاي مختلف از انسان قرار ميگيرد.
- تلقي عقلايي-اقتصادي از انسان(Economic-Rational Human)
- تلقي از انسان به عنوان يك موجود پيچيده(Complex Human)
3- قدرت تبيينگري روش(Method) : روش، تعيينكننده درجه اعتبار هر نظريه است. مكاتب مديريت جهتگيريهاي گوناگوني در زمينه اين سوال داشتهاند كه تا چه حد ميتوان در تحقيقات مديريتي از روششناسي علمي بهره گرفت. در دو سر طيف نظرات صاحبنظران در اين رابطه، تلقيهاي زير قرار ميگيرد:
- روششناسي قطعيتگرا(Absoultism)
- روششناسي نسبيتگرا(Relativistism)
4- تلقي از محيط : محيط عبارت است از مجموعه عواملي كه در خارج از مرزهاي سازمان وجود دارد و بر تمام يا بخشي از سازمان اثرات بالقوه ميگذارد.
- محيط ساده و پايدار(Simple-stable Environment)
- محيط پيچيده و ناپايدار(Complex-Unstable Environment)
بر اساس 4 محور كلاني كه گذشت ميتوان پارادايمها را در مديريت به 4 دسته تقسيم كرد. اين حوزهها هيچيك استقلال مطلق ندارند و به تعبير كوهن از بحران ايجاد شده در پارادايم قبلي تشكيل شدهاند.
محيط متغير و پيچيده
محيط باثبات و ساده
روش علمي نسبيتگرا
د
ج
ساختار ارگانيكي
روش علمي قطعيتگرا
ب
الف
ساختار مكانيكي
انسان پيچيده
انسان عقلايي-اقتصادي
پارادايم الف كه ميتوان زمان تقريبي حيات آن را در فاصله سالهاي 1930-1900 دانست و دربرگيرنده ديدگاهها و نظريه افرادي چون ماكس وبر، فردريك تيلور، گيلبرت، فايول و گانت و ... ميباشد.
پارادايم ب كه ميتوان زمان تقريبي حيات آن را در فاصله سالهاي 1960-1930 دانست و مشتمل بر ديدگاهها و نظريه افرادي چون گريگور، بارنارد، سلزنيك و ... ميباشد.
پارادايم ج در فاصله زماني 1970-1960 شكل گرفت و آرا و افكار افرادي چون فيدلر، لورچ و ... را در بر ميگيرد.
پارادايم د كه تقريبا از سالهاي 1970 شكل گرفته است و تاكنون ادامه دارد و افكار صاحبنظراني چون هندي، مارچ، همر و ... را ميتوان در اين دوره گنجاند.
دركي كه ما امروز از سازمان داريم تا حد زيادي متأثر از ديدگاههاي پارادايم نوع د است.
من قصد خريد اين فايل را دارم
پشتيباني 24 ساعته : 09187755365
برچسب ها: خلاصه كتاب روش تحقيق در مديريت تأليف دكتر غلامرضا خاكي كتاب روش تحقيق در مديريت روش تحقيق در مديريت خاكي روش تحقيق در مديريت دكتر خاكي دكتر غلامرضا خاكي
بخش اول : مباني كلي تحقيق
فصل اول : مفاهيم بنيادي تحقيق
علم چيست؟
در زبان فارسي و عربي كلمه علم به دو معناي متفاوت به كار برده ميشود، غفلت از اين دو نوع كاربرد اغلب به خطاهاي بزرگي انجاميده است، اين دو كاربرد عبارتند از:
معناي اصلي و نخستين علم كه دانستن در برابر ندانستن است و به همه دانستنيها صرفنظر از نوع آنها علم ميگويند.كلمه علم در معناي ديگر فقط به دانستنيهايي اطلاق ميشود كه بر تجربه مستقيم حسي مبتني باشد، علم در اين معنا در برابر جهل قرار نميگيرد بلكه در برابر همه دانستنيهايي قرار ميگيرد كه آزمونپذير نيستند.شناخت علمي
شناخت علمي، شناختي است كه ازبوته آزمايش درآمده است و از دو روش كلي حاصل ميشود كه عبارتند از:
استقراء(Induction) : استقراء يعني استدلال از جزء به كل به گونهاي كه پژوهشگر بر پايه مشاهدات و بررسيهاي جزئي خود درباره كل قضاوت ميكند و تعميم ميدهد.قياس(Deduction) : قياس يعني استدلال از كل به جزء به گونهاي كه پژوهشگر با دستيابي به يك شناخت كلي در مورد پديدههاي جزئي قضاوت ميكند.فلسفه علم چيست؟
در رابطه با فلسفه علم ديدگاههاي مختلفي وجود دارد كه به نمونههايي از آنها اشاره ميشود:
- فلسفه علم عبارت است از صورتبندي و تنظيم جهانبينيهايي كه با نظريههاي علمي مهم سازگار و از برخي جهات بر آنها مبتني هستند.
- فلسفه علم عبارت است از ظاهر ساختن پيشفرضها و تمايلات باطني دانشمندان
- فلسفه علم عبارت است از رشتهاي كه به مدد آن مفاهيم و نظريههاي علمي تحليل و تشريح ميشوند.
- فلسفه علم عبارت است از نوعي معيارشناسي جنبي كه به مدد آن مفاهيم و نظريههاي علمي تحليل و تشريح ميشوند.در جدول زير رابطه بين علم، فلسفه علم و واقعيتها نشان داده شده است:
مرتبهرشته
موضوع مورد بررسي
0-
واقعيتها(پديدهها)
1علم
تبيين و پيشبيني رفتار واقعيتها
2فلسفه علم
تحليل روشها و منطق تبيين علمي
ملاكهاي تمييز معرفت تجربي از ديگر انواع معرفت
يكي از مباحث عمدهاي كه در فلسفه علم مورد توجه قرار ميگيرد معيار تمايز علم از غير علم است. ارسطو نخستين فيلسوف علم بود كه بر روي مساله تمييز تفسيرهاي علمي از غير علمي تاكيد ورزيد. در اوايل قرن بيستم برخي از دانشمندان و فلاسفه بار ديگر به اين مساله توجه نمودند. به دو مورد از اين معيارها اشاره ميشود:
- معيار تحقيقپذيري (Verifiability criterion) : فلاسفه در ارائه معيارهايي براي تحقيقپذيري رهيافتهاي گوناگوني را مطرح ساختند از جمله اعضاي حلقه وين كه پيشنهاد ميكردند فقط احكام معنادار تجربي تحقيقپذير هستند. يك حكم معنادار تجربي است اگر و تنها اگر مشخص ساختن شرايطي كه حكم مذكور را صادق ميسازد امكانپذير باشد.
- معيار ابطالپذيري (Falsifiability criterion) : وقتي قانوني علمي وقوع پديدههايي را ناممكن اعلام ميكند، مفهوم دقيقش اين است كه در صورت وقوع آن پديدهها قانون از صحت ميافتد و ابطال ميشود، همه قوانين علمي چنينند كه در صورت اتفاق افتادن برخي حوادث باطل ميشوند. چنين نيست كه قوانين علمي با همه چيز و همه اوضاع سازگار باشند و هرچه حادث شود براي آنها بيتفاوت باشد، خاصيت مهم قوانين علمي همين بيتفاوت بودن آنها نسبت به پديدههاست و همين ويژگي آنها را ابطالپذير ميكند.
تفاوت علوم طبيعي (تجربي) و علوم اجتماعي(انساني)
ويژگيهاي علوم طبيعي :
- جستجوي علت پديدهها
- هدف اصلي : مشاهده و تجربه
- مشاهدات متأثر از تئوري اند.
- مشاهده از بيرون
- نفي ايدئولوژيويژگيهاي علوم اجتماعي :
- جستجوي دليل پديدهها
- هدف اصلي : فهم معني اعمال
- مشاهده و اعمال متأثر از اعتبارند.
- مشاهده و كشف مشابهتها از درون
- قبول دخالت ايدئولوژيطبقهبندي علوم انساني
- علوم انساني مربوط به حيات طبيعي انسان
- علوم انساني در ارتباط با محيط طبيعي انسان
- علوم انساني در ارتباط با ابعاد اقتصادي انسان
- علوم انساني در ارتباط با حيات اجتماعي انسان (مديريت به معناي عام آن در اين حوزه قرار ميگيرد)
- علوم انساني در ارتباط با شايستگيهاي تكاملي انسان
- علوم انساني در ارتباط با استعدادها و فعاليتهاي مغزي و رواني انسان
- علوم انساني در ارتباط با ارزشهاي اصلي و بايستگيها در مسير تكامل شخصيت فردي و اجتماعي انسانمديريت، علمي با قوانين احتمالي
مديريت به عنوان علم هدايت سازمانها به سوي هدف، با مساله انسان و ارزشهاي حاكم بر رفتار او روبروست. تنوع تظاهرات رفتار بشري به عنوان موجودي كه در نسبيت زمان و مكان گرفتار است همواره امكان نظريهپردازيهاي قاطعانه را پيرامون مديريت دستخوش آسيبپذيري ميسازد.
لذا نظريهها در علم مديريت از طرفي به علت غير قابل پيشبيني بودن رفتار انسان و از سويي ديگر به علت ماهيت غير دقيق تحولات شديد محيطي بايد از قدرت تبيين بالايي برخوردار باشند اما اين انعطافپذيري نبايد تا حدي باشد كه نتوان فرضيههايي از نظريهها استخراج كرد زيرا در آن صورت نميتوان چنين بيانيههايي را نظريه دانست بلكه گزارههايي بيانسجام خواهند بود كه در كنار هم آمدهاند و در نهايت كاركردهاي عملي نيز به دنبال نخواهند داشت.پارادايمها(حوزههاي مفهومي) در مديريت
پارادايمها در حكم چارچوب مفهومي و مجموعهاي از خطوط راهنما براي مطالعات تجربي، موضوع مورد بررسي ميباشند. يك پارادايم رد شدني نيست بلكه پارادايم متفاوتي كه طرح جديدي از محدوده مورد مطالعه را ارائه ميدهد آن را دچار بحران كرده و در نهايت جذب و واژگون ميشود. اگر بخواهيم سير تحولات كلي پارادايمها را كه خاستگاه نظريهپردازي متفكران بودهاند دستهبندي كنيم به چهار محور كلان و عمده كه با هم مرتبطند و حالت طيفگونه دارند دست مييابيم. محورهاي دستهبندي پارادايمها عبارتند از :
1- تلقي از ساختار : فصل مشترك تمامي تعاريف متعدد از ساختار سازماني، تعيين نوع و جهت روابط سازماني بين پستهاي سازماني و چگونگي توزيع قدرت بين آنان است. دو تلقي زير در دو سر طيف برداشتهاي مختلف ازساختار قرار دارد:
- تلقي مكانيكي از ساختار(Mechanistic structure)
- تلقي ارگانيك از ساختار(Organic structure)2- تلقي از انسان در سازمان : ديدگاه ادگار شاين در تاريخ نظريهپردازي پيرامون انسان سازماني از اهميت ويژهاي در ادبيات مديريت برخوردار است كه مبناي دستهبندي تلقيهاي مختلف از انسان قرار ميگيرد.
- تلقي عقلايي-اقتصادي از انسان(Economic-Rational Human)
- تلقي از انسان به عنوان يك موجود پيچيده(Complex Human)3- قدرت تبيينگري روش(Method) : روش، تعيينكننده درجه اعتبار هر نظريه است. مكاتب مديريت جهتگيريهاي گوناگوني در زمينه اين سوال داشتهاند كه تا چه حد ميتوان در تحقيقات مديريتي از روششناسي علمي بهره گرفت. در دو سر طيف نظرات صاحبنظران در اين رابطه، تلقيهاي زير قرار ميگيرد:
- روششناسي قطعيتگرا(Absoultism)
- روششناسي نسبيتگرا(Relativistism)4- تلقي از محيط : محيط عبارت است از مجموعه عواملي كه در خارج از مرزهاي سازمان وجود دارد و بر تمام يا بخشي از سازمان اثرات بالقوه ميگذارد.
- محيط ساده و پايدار(Simple-stable Environment)
- محيط پيچيده و ناپايدار(Complex-Unstable Environment)بر اساس 4 محور كلاني كه گذشت ميتوان پارادايمها را در مديريت به 4 دسته تقسيم كرد. اين حوزهها هيچيك استقلال مطلق ندارند و به تعبير كوهن از بحران ايجاد شده در پارادايم قبلي تشكيل شدهاند.
محيط متغير و پيچيده
محيط باثبات و ساده
روش علمي نسبيتگرا
ساختار ارگانيكي
روش علمي قطعيتگرا
ساختار مكانيكي
انسان پيچيدهانسان عقلايي-اقتصادي
پارادايم الف كه ميتوان زمان تقريبي حيات آن را در فاصله سالهاي 1930-1900 دانست و دربرگيرنده ديدگاهها و نظريه افرادي چون ماكس وبر، فردريك تيلور، گيلبرت، فايول و گانت و ... ميباشد.پارادايم ب كه ميتوان زمان تقريبي حيات آن را در فاصله سالهاي 1960-1930 دانست و مشتمل بر ديدگاهها و نظريه افرادي چون گريگور، بارنارد، سلزنيك و ... ميباشد.پارادايم ج در فاصله زماني 1970-1960 شكل گرفت و آرا و افكار افرادي چون فيدلر، لورچ و ... را در بر ميگيرد.پارادايم د كه تقريبا از سالهاي 1970 شكل گرفته است و تاكنون ادامه دارد و افكار صاحبنظراني چون هندي، مارچ، همر و ... را ميتوان در اين دوره گنجاند.دركي كه ما امروز از سازمان داريم تا حد زيادي متأثر از ديدگاههاي پارادايم نوع د است.
خلاصه كتاب روش تحقيق در مديريت تأليف دكتر غلامرضا خاكي كتاب روش تحقيق در مديريت روش تحقيق در مديريت خاكي روش تحقيق در مديريت دكتر خاكي دكتر غلامرضا خاكي
بخش اول : مباني كلي تحقيقفصل اول : مفاهيم بنيادي تحقيقعلم چيست؟در زبان فارسي و عربي كلمه علم به دو معناي متفاوت به كار برده ميشود، غفلت از اين دو نوع كاربرد اغلب به خطاهاي بزرگي انجاميده است، اين دو كاربرد عبارتند از:معناي اصلي و نخستين علم كه دانستن در برابر ندانستن است و به همه دانستنيها صرفنظر از نوع آنها علم ميگويند.كلمه علم در معناي ديگر فقط به دانستنيهايي اطلاق ميشود كه بر تجربه مستقيم حسي مبتني باشد، علم در اين معنا در برابر جهل قرار نميگيرد بلكه در برابر همه دانستنيهايي قرار ميگيرد كه آزمونپذير نيستند.شناخت علميشناخت علمي، شناختي است كه ازبوته آزمايش درآمده است و از دو روش كلي حاصل ميشود كه عبارتند از:استقراء(Induction) : استقراء يعني استدلال از جزء به كل به گونهاي كه پژوهشگر بر پايه مشاهدات و بررسيهاي جزئي خود درباره كل قضاوت ميكند و تعميم ميدهد.قياس(Deduction) : قياس يعني استدلال از كل به جزء به گونهاي كه پژوهشگر با دستيابي به يك شناخت كلي در مورد پديدههاي جزئي قضاوت ميكند.فلسفه علم چيست؟در رابطه با فلسفه علم ديدگاههاي مختلفي وجود دارد كه به نمونههايي از آنها اشاره ميشود:- فلسفه علم عبارت است از صورتبندي و تنظيم جهانبينيهايي كه با نظريههاي علمي مهم سازگار و از برخي جهات بر آنها مبتني هستند.- فلسفه علم عبارت است از ظاهر ساختن پيشفرضها و تمايلات باطني دانشمندان- فلسفه علم عبارت است از رشتهاي كه به مدد آن مفاهيم و نظريههاي علمي تحليل و تشريح ميشوند.- فلسفه علم عبارت است از نوعي معيارشناسي جنبي كه به مدد آن مفاهيم و نظريههاي علمي تحليل و تشريح ميشوند.در جدول زير رابطه بين علم، فلسفه علم و واقعيتها نشان داده شده است:مرتبهرشتهموضوع مورد بررسي0-واقعيتها(پديدهها)1علمتبيين و پيشبيني رفتار واقعيتها2فلسفه علمتحليل روشها و منطق تبيين علميملاكهاي تمييز معرفت تجربي از ديگر انواع معرفتيكي از مباحث عمدهاي كه در فلسفه علم مورد توجه قرار ميگيرد معيار تمايز علم از غير علم است. ارسطو نخستين فيلسوف علم بود كه بر روي مساله تمييز تفسيرهاي علمي از غير علمي تاكيد ورزيد. در اوايل قرن بيستم برخي از دانشمندان و فلاسفه بار ديگر به اين مساله توجه نمودند. به دو مورد از اين معيارها اشاره ميشود:- معيار تحقيقپذيري (Verifiability criterion) : فلاسفه در ارائه معيارهايي براي تحقيقپذيري رهيافتهاي گوناگوني را مطرح ساختند از جمله اعضاي حلقه وين كه پيشنهاد ميكردند فقط احكام معنادار تجربي تحقيقپذير هستند. يك حكم معنادار تجربي است اگر و تنها اگر مشخص ساختن شرايطي كه حكم مذكور را صادق ميسازد امكانپذير باشد.- معيار ابطالپذيري (Falsifiability criterion) : وقتي قانوني علمي وقوع پديدههايي را ناممكن اعلام ميكند، مفهوم دقيقش اين است كه در صورت وقوع آن پديدهها قانون از صحت ميافتد و ابطال ميشود، همه قوانين علمي چنينند كه در صورت اتفاق افتادن برخي حوادث باطل ميشوند. چنين نيست كه قوانين علمي با همه چيز و همه اوضاع سازگار باشند و هرچه حادث شود براي آنها بيتفاوت باشد، خاصيت مهم قوانين علمي همين بيتفاوت بودن آنها نسبت به پديدههاست و همين ويژگي آنها را ابطالپذير ميكند.تفاوت علوم طبيعي (تجربي) و علوم اجتماعي(انساني)ويژگيهاي علوم طبيعي :- جستجوي علت پديدهها- هدف اصلي : مشاهده و تجربه- مشاهدات متأثر از تئوري اند.- مشاهده از بيرون- نفي ايدئولوژيويژگيهاي علوم اجتماعي :- جستجوي دليل پديدهها- هدف اصلي : فهم معني اعمال- مشاهده و اعمال متأثر از اعتبارند.- مشاهده و كشف مشابهتها از درون- قبول دخالت ايدئولوژيطبقهبندي علوم انساني- علوم انساني مربوط به حيات طبيعي انسان- علوم انساني در ارتباط با محيط طبيعي انسان- علوم انساني در ارتباط با ابعاد اقتصادي انسان- علوم انساني در ارتباط با حيات اجتماعي انسان (مديريت به معناي عام آن در اين حوزه قرار ميگيرد)- علوم انساني در ارتباط با شايستگيهاي تكاملي انسان- علوم انساني در ارتباط با استعدادها و فعاليتهاي مغزي و رواني انسان- علوم انساني در ارتباط با ارزشهاي اصلي و بايستگيها در مسير تكامل شخصيت فردي و اجتماعي انسانمديريت، علمي با قوانين احتماليمديريت به عنوان علم هدايت سازمانها به سوي هدف، با مساله انسان و ارزشهاي حاكم بر رفتار او روبروست. تنوع تظاهرات رفتار بشري به عنوان موجودي كه در نسبيت زمان و مكان گرفتار است همواره امكان نظريهپردازيهاي قاطعانه را پيرامون مديريت دستخوش آسيبپذيري ميسازد.لذا نظريهها در علم مديريت از طرفي به علت غير قابل پيشبيني بودن رفتار انسان و از سويي ديگر به علت ماهيت غير دقيق تحولات شديد محيطي بايد از قدرت تبيين بالايي برخوردار باشند اما اين انعطافپذيري نبايد تا حدي باشد كه نتوان فرضيههايي از نظريهها استخراج كرد زيرا در آن صورت نميتوان چنين بيانيههايي را نظريه دانست بلكه گزارههايي بيانسجام خواهند بود كه در كنار هم آمدهاند و در نهايت كاركردهاي عملي نيز به دنبال نخواهند داشت.پارادايمها(حوزههاي مفهومي) در مديريتپارادايمها در حكم چارچوب مفهومي و مجموعهاي از خطوط راهنما براي مطالعات تجربي، موضوع مورد بررسي ميباشند. يك پارادايم رد شدني نيست بلكه پارادايم متفاوتي كه طرح جديدي از محدوده مورد مطالعه را ارائه ميدهد آن را دچار بحران كرده و در نهايت جذب و واژگون ميشود. اگر بخواهيم سير تحولات كلي پارادايمها را كه خاستگاه نظريهپردازي متفكران بودهاند دستهبندي كنيم به چهار محور كلان و عمده كه با هم مرتبطند و حالت طيفگونه دارند دست مييابيم. محورهاي دستهبندي پارادايمها عبارتند از :1- تلقي از ساختار : فصل مشترك تمامي تعاريف متعدد از ساختار سازماني، تعيين نوع و جهت روابط سازماني بين پستهاي سازماني و چگونگي توزيع قدرت بين آنان است. دو تلقي زير در دو سر طيف برداشتهاي مختلف ازساختار قرار دارد:- تلقي مكانيكي از ساختار(Mechanistic structure)- تلقي ارگانيك از ساختار(Organic structure)2- تلقي از انسان در سازمان : ديدگاه ادگار شاين در تاريخ نظريهپردازي پيرامون انسان سازماني از اهميت ويژهاي در ادبيات مديريت برخوردار است كه مبناي دستهبندي تلقيهاي مختلف از انسان قرار ميگيرد.- تلقي عقلايي-اقتصادي از انسان(Economic-Rational Human)- تلقي از انسان به عنوان يك موجود پيچيده(Complex Human)3- قدرت تبيينگري روش(Method) : روش، تعيينكننده درجه اعتبار هر نظريه است. مكاتب مديريت جهتگيريهاي گوناگوني در زمينه اين سوال داشتهاند كه تا چه حد ميتوان در تحقيقات مديريتي از روششناسي علمي بهره گرفت. در دو سر طيف نظرات صاحبنظران در اين رابطه، تلقيهاي زير قرار ميگيرد:- روششناسي قطعيتگرا(Absoultism)- روششناسي نسبيتگرا(Relativistism)4- تلقي از محيط : محيط عبارت است از مجموعه عواملي كه در خارج از مرزهاي سازمان وجود دارد و بر تمام يا بخشي از سازمان اثرات بالقوه ميگذارد.- محيط ساده و پايدار(Simple-stable Environment)- محيط پيچيده و ناپايدار(Complex-Unstable Environment)بر اساس 4 محور كلاني كه گذشت ميتوان پارادايمها را در مديريت به 4 دسته تقسيم كرد. اين حوزهها هيچيك استقلال مطلق ندارند و به تعبير كوهن از بحران ايجاد شده در پارادايم قبلي تشكيل شدهاند.محيط متغير و پيچيدهمحيط باثبات و سادهروش علمي نسبيتگرادجساختار ارگانيكيروش علمي قطعيتگرابالفساختار مكانيكيانسان پيچيدهانسان عقلايي-اقتصاديپارادايم الف كه ميتوان زمان تقريبي حيات آن را در فاصله سالهاي 1930-1900 دانست و دربرگيرنده ديدگاهها و نظريه افرادي چون ماكس وبر، فردريك تيلور، گيلبرت، فايول و گانت و ... ميباشد.پارادايم ب كه ميتوان زمان تقريبي حيات آن را در فاصله سالهاي 1960-1930 دانست و مشتمل بر ديدگاهها و نظريه افرادي چون گريگور، بارنارد، سلزنيك و ... ميباشد.پارادايم ج در فاصله زماني 1970-1960 شكل گرفت و آرا و افكار افرادي چون فيدلر، لورچ و ... را در بر ميگيرد.پارادايم د كه تقريبا از سالهاي 1970 شكل گرفته است و تاكنون ادامه دارد و افكار صاحبنظراني چون هندي، مارچ، همر و ... را ميتوان در اين دوره گنجاند.دركي كه ما امروز از سازمان داريم تا حد زيادي متأثر از ديدگاههاي پارادايم نوع د است. من قصد خريد اين فايل را دارمپشتيباني 24 ساعته : 09187755365برچسب ها: خلاصه كتاب روش تحقيق در مديريت تأليف دكتر غلامرضا خاكي كتاب روش تحقيق در مديريت روش تحقيق در مديريت خاكي روش تحقيق در مديريت دكتر خاكي دكتر غلامرضا خاكي
- تحقيق درباره استانداردهاي كنترل كيفيت 11 ص
دسته: رام
بازديد: 334 بار
فرمت فايل: .docx
حجم فايل: 0 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 5تحقيق درباره استانداردهاي كنترل كيفيت 11 ص
قيمت فايل فقط 5,000 تومان
استانداردهاي كنترل كيفيت يكي از استانداردهاي حسابرسي، استاندارد كنترل كيفيت كار حسابرسي است كه در بخش ?? استانداردهاي حسابرسي مطرح شده است. در اين بخش، كار حسابرسي به معناي اشتغال حرفهاي درحرفه حسابرسي مطرح شده و محدود به كار اجرايي نيست. چنان كه در مقدمه استانداردهاي حسابرسي مصوب سال ?? مطرح شده، اين استانداردها مجموعهاي از اصول بنيادي و روشهاي اساسي و رهنمودهايي است كه براي اجراي كار حسابرسي تدوين ميشود. در اين رابطه همواره در اصول كلي حسابرسي ذكر شده كه حسابرسي بايد براساس استانداردهاي مربوط انجام شود. بنابراين دربند گزارش حسابرسي، هميشه بر همين نكته تاكيد ميشود كه حساب رسي براساس استانداردهاي حساب رسي انجام شده است. يكي از استانداردهاي حسابرسي، استاندارد كنترل كيفيت كار حسابرسي است كه در بخش ?? استانداردهاي حسابرسي مطرح شده است. در اين بخش، كار حسابرسي به معناي اشتغال حرفهاي درحرفه حسابرسي مطرح شده و محدود به كار اجرايي نيست. در اين رابطه سياستها و روشهاي كنترل كيفيت در دو سطح موسسات و در سطح هركار حسابرسي مطرح شده است. بنابراين چنين برداشت ميشود كه طيف اين استاندارد وسيع و گسترده است. مقاله حاضر برگرفته از سخنراني زنده ياد مرحوم سيامك جوانبخت است كه در همايش كنترل كيفيت در تاريخ پانزدهم ارديبهشت سال جاري در محل سازمان حسابرسي، بوسيله ايشان براي شركت كنندگان ايراد شد. سياستها و روشهاي كنترل كيفيت در سطح موسسات حسابرسي موسسات حسابرسي بايد سياستها و روشهايي را تدوين و مستقر كنند تا مطمئن شوند كه عمليات حسابرسي آنها براساس استانداردهاي حسابرسي انجام ميشود. اين استاندارد يك سيستم كنترل داخلي يا محيط كنترلي براي اين حرفه ايجاد ميكند تا فعاليت حساب رسي بهنحو مناسب انجام شود. البته سياستها و روشها در سطح موسسات حساب رسي بستگي به سازماندهي و حجم و گستردگي موسسات حساب رسي و مراكز جغرافيايي آنها و همچنين به رابطه منافع با مخارج بستگي دارد. اولين قسمت سياستها و روشهاي كنترل كيفيت، الزامات حرفهاي است. كاركنان موسسه حساب رسي بايد به اصول استقلال، راز داري و درستكاري و رفتار حرفهاي پايبند بوده و آن را رعايت كنند. بهنظر ميرسد با توجه به اهميتي كه اخلاق حرفهاي دارد، اين موضوع در صدر سياستها و روشها قرارگرفتهاست. كار حساب رسي بر مبناي اخلاقيات پايه گذاري شده است. سنگ بناي كار حساب رسي براساس انتخاب افرادي است كه از نظر اخلاقيات در سطح بالايي قرار داشته باشند. مهمترين ويژگي مورد نياز براي اين افراد استقلال است بطوري كه بايد بي طرف، رازدار و داراي رفتار حرفهاي كه درستكاري از مباني آن است، باشند و نبايد روابطي مالي با صاحبكار از نظر مشاركت يا سرمايهگذاريها داشته باشند. چنانچه اين ويژگي را تقويت كنيم، بهنظر ميرسد استفاده كنندگان اعتماد بيشتري نسبت به جامعه حرفها ي پيدا خواهند كرد. اعتلاي اخلاق و رفتار حرفهاي نياز به آموزش دارد لذا بايد مباني رفتار حرفهاي را تدوين كنيم و به كاركنان موسسه حساب رسي مقاله حاضر برگرفته از سخنراني زنده ياد مرحوم سيامك جوان بخت است كه در همايش كنترل كيفيت در تاريخ پانزدهم ارديبهشت سال جاري در محل سازمان حساب رسي، بوسيله ايشان بقيمت فايل فقط 5,000 تومان
برچسب ها : تحقيق درباره استانداردهاي كنترل كيفيت 11 ص , تحقيق , درباره , استانداردهاي , كنترل , كيفيت , , 11 , ص , دانلود تحقيق درباره استانداردهاي كنترل كيفيت 11 ص , تحقيق تحقيق درباره استانداردهاي كنترل كيفيت 11 ص , مقاله تحقيق درباره استانداردهاي كنترل كيفيت 11 ص , جزوه تحقيق درباره استانداردهاي كنترل كيفيت 11 ص