- تحقيق معماري مصر
دسته: معماري
بازديد: 36 بار
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 5774 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 30معماري مصر 29 ص
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
تحقيق معماري مصر
يكي از مهدهاي تمدن و در نتيجه معماري وادي نيل در مصر است. وادي نيل آغاز زندگي بود، زندگي كه نظم خورشيد – ستارگان و تمركز بر مذهب (اعتقاد به جهان بعد از مرگ) كاتاليست هنر و معماري بود. معماري مصري سرگذشت اسرار و نبوغ معماران اين سرزمين باستاني در طول تاريخ بوده است كه به خلق شاهكارهاي منحصر به فردي منجر شده است.
"داستان زندگي مدرن از زماني آغاز شد كه يونان پا به صحنه تاريخ مي گذارد... بر 30 قرن صنعتگران مصري پيكرهها را حكاكي كردند... اين تمرين در دورهي يونان تكرار شد اما در جهت به كمال رسيدن از لحاظ تكنيك و فن"
جردن نويسنده انگليسي
از كنارهي رود نيل تا سودان امروزي را سرزمين مصر مي نامند. در مسير اين رود، آبشارهايي قرار دارد كه رود نيل پس از گذشتن از اين آبشارها به درهي عميق مي رسد. رود نيل قبل از رسيدن به درياي مديترانه از دشتهاي همواري مي گذرد. در اين دشت رودخانهها به شاخههاي زيادي تقسيم مي شود و تشكيل دلتا ميدهد.
براي حدود 10 هزار سال دره نيل جايگاه يكي از با نفوذترين و با شكوهترين تمدنهاي عصر خود بود. ساكنين مصر در دو منطقهي شمالي و جنوبي با دو فرهنگ و رسوم كاملاٌ متفاوت از يكديگر مي زيستند. در مصر سفلي (ساكنين منطقه شمالي مصر) شغل مردم چوپاني و مسكن آنها بصورت چادرنشيني بود ولي در مصر عليا (ساكنين منطقه جنوبي مصر) مردم به كشاورزي اشتغال داشتند و محل سكونت آنها ثابت بود و مانند سومريها از ني به عنوان مصالح ساختماني براي ساختن خانه ها استفاده مي كردند.
يكي از اختلافات فرهنگي دو قوم مراسم مذهبي دفن كردن مردهها بود. در مصر سفلي، مردهها را در قبر و در خارج از محل سكونتشان به خاك مي سپردند در صورتيكه در مصر عليا مردهها را در محل سكونت خودشان يعني با كشيدن ديوار و بستن راه آن قسمت از خانه دفن مي كردند.
هرودوت مورخ مشهور يونان درباره مصريها مي گويد: (مصريها بيشتر از هر قوم ديگري به حد افراطي مذهب اند)
آنها سكونتگاهها، بناي مزرعهها، مغازهها حتي كاخها و دژها را از مصالح كم دوام ميساختند ولي در ساختن معابد و آرامگاههاي پادشاهان از سنگهاي سخت استفاده مي كردند در نتيجه بيشتر اطلاع ما از اين بناها است. به طور كلي توجه مصريان به زندگي در اين جهان براي ادامه زندگي و دستيابي به سعادت در مرحلهي دوم زندگي، يعني زندگي پس از مرگ بوده است و هنر ايشان نيز براساس اين نحوه نگرش آنها به زندگي پايه ريزي شده بود... سرزمين مصر از ذخيرههاي غني معادن سنگهاي نظير بازالت، آهك، مرمر، گرانيت بود.
اوضاع طبيعي مصر و زندگي مصريان در مذهب آنها منعكس شده بود. در دورهاي كه مصريها به صورت نظام اجتماعي و جماعتي نخستين زندگي مي كردند خدايان خود را به صورت حيوانات و پرندگان مي ساختند و خدايان بد كار را بصورت حيوانات درنده و خطرناك وانمود مي كردند اما بعدها آنها خديان خود را به صورت انسان با سري از حيوانات و پرندگان مي ساختند. با پيشرفت كشاورزي در مصريان آنها به پرستش "خورشيد" پرداختند زيرا كه آن را سرچشمه گرما و رشد و حيات مي دانستند. خداي آفتاب "رع " ناميده شد. خورشيد پادشاه خدايان بود. همچنين علت طغيان رود نيل را نيز به خداي نيل نسبت مي دادند. به همين دليل آنها هميشه دعا مي كردند كه خداي نيل به مزارعشان بيايد و هنگامي كه نيل طغيان مي كرد مردم مصر جشن مي گرفتند و خداي نيل را سپاس مي گفتند.
تمدن مصر از دير زمان جزء و محافظه كارترين تمدن روي زمين شناخته شده است به گفتهي افلاطون: "مصر در مدت 10000 سال تغييري نيافته بود. شايد كلماتي چون بادوام و يا مستمر براي تعريف اين خاصيت هنر مصري مناسبتر باشد. گرچه در برخورد نخست كليدي آثار هنري مصر از 300 تا 500 سال ق م به نحوي با هم شباهت دارند، البته در استنباط فوق هستهاي از حقيقت نهفته است در واقع فكر هنري مصر در همان نخستين قرنهاي عمر دراز آن تمدن پي ريزي شد و سپس تا پايان پادشاهيهاي كشور مصر هرازگاهي فقط تجديد نيروي يافت.
تاريخ هنر مصر
1- تاريخ مستند و رسمي مصر
2- پادشاهي كهن: از سلسلهي يك آغاز و سلسلهي ششم منقرض شد
3- پادشاهني ميانه
4- پادشاهي جديد
5- پادشاهي متأخر
6- هجوم اسكندر مقدومي
7- سلسله بطالسيه
8- مصر تحت حكومت روميان
9- حكومت بيزانس
10- از آن پس دورهي اسلامي آغاز شد
تحول از دورهي قبل از تاريخ به سلسلهي اول به نام "دورهي پيش از پادشاهي" خوانده شده است. كه با انقراض ششمين سلسله اش در حدود 2185 قبل از ميلاد به پايان رسيد. اين طرز محاسبهي تاريخي از طرفي معرف احساس شديدي است كه مصريان نسبت به دوام زمان مي داشتهاند و از طرف ديگر دلالت مي كند بر اهميت فوق تصور مقام فرعون (پادشاه) كه نه فقط فرمانرواي مطلق بود بلكه يكي از خدايان شناخته مي شد.
فرعون از همهي پادشاهان برتر بود. زيرا پادشاهي وي صورت وظيفه يا امتيازي كه از جانب منبع فوق بشري به وي تفويض شده باشد نداشت. بلكه در نفس خود رباني و مطلق بود. در هر صورت نمي توانيم انكار كنيم كه شخصيت فرعون همواره علامت مشخص و نشان بارز تمدن مصر باقي مانده زيرا شخصيت وي تا حدي وسيع در تعيين ماهيت هنر مصري مؤثر بوده است.
در زماني كه نقاشي ديوارها هيراكونپوليس به وجود آمد – يعني حدود 3200 ق م مصر شروع به ساختن ابزارهاي مفروغي كرده بود، مي توان گفت كه در آن هنگام كشور مصر به دست تعدادي از اميران محلي كه مقام و موقعيتي تقريباٌ نظير رؤساي قبيله اي داشتند اداره مي شد. صحنه هاي جنگي ميان مردان سفيد هيكل بدان سان كه در نقاشي مورد بحث ديده مي شود. محتملاً معرف نبردها و تهاجمهاي محلي است. از ميان اينان دوره پادشاهي متخاصم به وجود آمد. ولي در حدود 3هزار سال ق م مصر سفلي و مصر عليا توسط فرعوني بنام "نارمر" با هم متحد شدند و اولين زبان معماري و تزئيني سبك فرعوني كاملاٌ تكامل پيدا كرده بود و در واقع پس از گذشت اين دوره است كه به تدريج معماري مقبرهاي يا مصطبه آغاز مي گردد.
محتملاً نارمر همان كسي است كه تصويرش بر روي شيء نا مأنوس و شگفتي آور يعني لوح تشريفاتي، به افتخار پيروزيش بر مصر سفلي ضبط شده است. اين لوح متعلق به شهر هيراكونپوليس است. لوح تشريفاتي پادشاه نارمر را مي توان قديمترين نمونهي هنر تاريخي كه تاكنون كشف شده است دانست، زيرا نه فقط نخستين تصويري از شخصيتي با هويت تاريخي است كه به دست ما رسيده بلكه همچنين ماهيت آن به هيچ وجه بدوي نيست و در واقع لوح مزبور از همان زمان غالب خصوصيات هنري مصر در هنر مصري در عهد پادشاهي كهن و دورهي هاي بعدي را در خود جمع مي داشته است.
در تصوير1 نارمر، موي سر دشمن به پاافتادهاي را در دست گرفته و مي خواهد با گرز او را هلاك كند و دو دشمن شكست خوردهي ديگر در قسمت مجزاي زيرين جاي داده شده اند (شكل مستطيل كوچك در كنار مرد سمت چپ معرف شهر يا ارگي است) در قسمت بالاي راست لوح و روبروي پادشاه نوشتهي درهمي از هيرولگيف ديده مي شود. شاهين روي تودهاي از گياه كاغذي مصري يا پاپيروس ايستاده است و دنبالهي رشتهاي را كه به سر آدمي بسته شده در دست دارد، و اين سر از همان خاك بيرون رسته است كه تودهي گياهان. تصوير مختلط فوق در حقيقت همان مضمون اصلي را با بياني رمزي از نو تكرار مي كند. بدين معني كه سر آدمي و گياه پاپيروس معرف مصر سفلي است. و شاهين پيروز همان حوروس يعني خداي محلي مصر علياست. تقارن يا تشبيهي كه به كار رفته كاملاً روشن است؛ حوروس همان نارمر است. و به عبارت ديگر خدايي بر دشمنان آدميزادهاش پيروزي يافته است. پس حالت و حركت نارمر نبايد حاكي از تلاش و نبردي واقعي باشد چرا كه دشمن از همان آغاز كار، در برابر او زبون و درمانده بوده است و كشتار او صرفاً عملي به شيوهي آييني است نه كوششي جسماني. اين موضوع از آنجا دستگيرمان مي شود كه پادشاه نارمر صندلهاي خود را از پا درآورده است (كفشدار شاهي پشت سر وي ايستاده و صندلهايش را در دست نگاه داشته است) و همين معلوم مي دارد كه پادشاه پا بر زمين مقدس نهاده و در حال اجراي آين ديني است.
در تصوير2 پادشاه بازهم پا برهنه ديده مي شود، در حالي كه كفشدار شاهي به دنبال وي صندلهايش را حمل مي كند. در اين صحنه پادشاه با تشريفاتي رسمي پشت سر گروهي از پرچمداران به راه افتاده است تا از پيكرهاي سربريدهي اسيران جنگي بازديد كند. قسمت مجزاي زير اين لوح بار ديگر آن پيروزي با علائم مرزي به وصف درآمده است. بدين معني كه فرعون در قالب گاو نر زورمندي كه دشمن را لگدكوب مي كند و دژ مستحكمي را فرو مي خواباند مصور شده است تنها قسمت مياني لوح براي ما مفهوم مشخص ندارد. دو جانور گردن دراز و نگهبان آنها از هرگونه نشان و خصوصيت معرفي كنندهاي عاري اند و ممكن است صرفاً جنبهي تزئيني داشته باشند. به هر حال اين جانوران هيچگاه در هنر مصري ظاهر نمي شوند.
منطق نوين و دروني شيوهاي كه در اين اثر به كار رفته در مقايسه با نقاشي ديواري دورهي پيش از سلسلهي پادشاهي به خوبي آشكار است. نخستين چيزي كه در لوح نارمر بيننده را به شگفتي مي اندازد كمال نظم آن است، به اين معني كه سطح لوح به خانهها يا حاشيههايي افقي تقسيم بندي شده و هر هيكلي بر روي خط يا مرزي كه به منزلهي سطح زمين است قرار گرفته است تزيين دارد و علامتهاي هيروگليفي كه متعلق به سطح ديگري از واقعيت اند و نيز جسه دشمنان.
مفهوم زندگي پس از مرگ چنانچه از مشاهده و بررسي "مقابر خصوصي" حاصل مان شده است. در مورد مردم عاري تطبيق نمي كرده است. بلكه فقط امتياز معدودي خاصان درباري بوده است، آن هم صرفاً به خاطر پيوستگيشان با وجود جاوداني فرعونها. اين مقابر كه مصطبه خوانده مي شوند معمولاً به شكل سكويي بلند و مستطيل شكل با ديوارههاي پرشيب و مفروش از سنگ يا آجر بر روي محوطهي تدفين ساخته ميشده است. محوطهي تدفين در عمق زيادي زيرزمين قرار داشت و به وسيلهي هواكشي به سكوي بلند متصل مي شد. شكل مصطبه احتمالاً از تپه هاي خاكي يا سنگي كه مقبرههاي پيشين را مي پوشانيد الهام گرفته شده است. و اين در حالي است كه، در بين النهرين تقريباً نوعي بي تفاوتي نسبت به آيين مردگان و حفظ مقبرهها وجود داشت. در صورتيكه در مصر اينگونه مسائل را در درجه اول اهميت قرار مي دادند.
در سرداب (محوطه تدفين) مقبره مصطبه اي هيچگونه ارتباطي با محيط خارج وجود نداشت، نقاش و يا تنديس متوفي و نيز اشياء نفيس ظروف تقديم شده به "كا" ضروري بود، قرار داده مي شد. ارتباط مصطبه با محيط خارجي از طريق دري بود كه به فضاي كوچكي منتهي كردند، در برخي موارد از بام تا محل استقرار جسد، بيش از 5/30 متر به طرف پايين عمق داشت. و پس از اينكه جسد را داخل مقبره قرار مي دادند اين سوراخ را كاملاً مسدود مي كردند و دهانه آن را به دقت مانند ساير نقاط سقف مي پوشاندند. به طوري كه ديگر اين مسير كشف گردد.
مقبره پادشاهان از همان آغاز سلسلهي اول وسعت و شكوه بسيار يافت، و حتي گاهي نماي بيروني آنها بصورت كاخ ضخيم شاهي درآمد. اين آثار نه تنها اولين شكل مقابر ساخته شده در مصر بودند، بلكه ساخت آنها در زمانيكه اهرام نيز به وجود آمد ادامه يافت و به عنوان مقابر اشراف و نزديكان فرعون در كنار اهرام بنا گرديد و طول آنها از 5/4 تا 52 متر و ارتفاع آنها از 3 تا متر متغير بوده است. علت عمود نبودن اين ديوار اين مقابر و تمايل آنها به داخل ظاهراً بايد در استحكام بيشتر اين نوع "ديوارها" نسبت به ديوارهاي عمودي بوده باشد.
در دورهي سلسلهي سوم در حدود (سال 2750 ق م) مقابر مصري شكل هرمهاي پلهدار به خود گرفت نخستين مقبرهي عظيم پادشاهي و مشهورترين آنها مقبره پادشاه زوسر است كه روي همان تپه مستطيل شكل اجدادي و در شهر سقاره يا گورستان نفيس بر پا شده است.
اين هرم كه احتمالاً كهنترين بناي سنگي مصر و نخستين بناي سنگي عظيم جهان است حدود 30 سال به طول انجاميد هرم زوسر حدود 61 متر ارتفاع دارد و متشكل از شش مصطبه به تدريج كوچك شونده با ارتفاعي يكسان است و با زاويه آن 72 درجه در واقع متشكل از چندين مصطبه است كه بتدريج كوچك شده و در پايان كار ساختماني، مشابه زيگوراتهاي بزرگ بين النهرين شده است. اما هرم زوسر برخلاف زيگوراتها يك مقبره است نه يك معبد و ارتفاعش از بناي مردگاني كه پيرامونش ترتيب يافته بلندتر است.
مقبره زوسر كار كردي دوگانه داشت.
1- حفاظت از پادشاه موميايي و اشياء دفن شده
2- مجسم ساختن قدرت مطلق و خداگونه وي به كمك حجم و صلابت خويش
معمار و آفرينندهي اين مقابر هنري "ايقحوتپ" كه در سنت دورههاي متأخر مقام الوهيت يافت. وي نخستين هنرمندي است كه نامش در تاريخ ضبط شده است و چقدر هم به حق، زيرا بنايي كه در آن زمان از زير دستش بيرون آمد حتي امروزه نيز بيننده را به شگفتي مي اندازد. او توانست در آن زمان كه معماري مصري با ساختمان هاي از خشت و چوب و ني، و پارهاي از مصلاح سبك وزن ديگر، سر و كار داشت ساختمان با سنگهاي عظيم تراشيده را معمول كند.
سر تكاملي اهرام در دوره ي سلسلهي چهارم با ساختمان هرم هاي سه گانه و عظيم پيكر جيزه به نامهاي خوفو (خئوپس)، خضرع (خضرن) و منكوريچ مركرينوس به اوج اعتلاعي خود رسيد.
اين اهرام حدود 2700 ق م ساخته شده اند و در جيزه قرار دارند و در سرزمين مصر مظهر پايداري ابدي، علم پنهاني – مرز و فنون – حكمت ازلي و جادوگري بودهاند.
هر سه هرم به شيوهي مالوف داراي سطوح جانبي صاف اند كه در اصل با غلافي از سنگ تراشيده و يكدست پوشيده شده بود. ولي اكنون تمام آن پوشش به جز قسمتي از نوك هرم خفرن به كلي از ميان رفته است هريك از اين اهرام با دوتاي ديگر از جهت جزئيات طرح و ساختمان اختلافاتي كوچك دارد، اما خصوصيات اساسي شان در مقطعي از هرم خئوپس (ياخوفو) كه كهنسالترين و بزرگترين آنهاست نشان داده شده است.
قيمت فايل فقط 3,400 تومان
برچسب ها : معماري مصر 29 ص , دانلود معماري مصر 29 ص , دانلود معماري مصر , دانلود تحقيق معماري مصر 29 ص , دانلود تحقيق معماري مصر , دانلود تحقيق در مورد معماري مصر , بررسي معماري مصر , دانلود تحقيق و بررسي معماري مصر , دانلود تحقيق و بررسي در مورد معماري مصر , تحقيق معماري مصر , تحقيق در مورد معماري مصر , تحقيق و بررسي معماري مصر , تحقيق و بررسي در موردئ معماري مصر
جمعه ۱۷ آذر ۹۶ ۱۳:۰۹ ۱۹ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است